ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
هنگامى که زمان رحلت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نزدیک شد، اسماء بنت عمیس را طلب کرد.
و چون اسماء نزد ایشان حضور یافت ، به او فرمود: اى اسماء! وقت جدائى و فراق من فرا رسیده است، مى خواهم بعد از آن که فوت نمودم ، جسد مرا به وسیله اى بپوشانى ، تا آن که هنگام تشییع جنازه ام و حجم بدنم مورد دید افراد نامحرم قرار نگیرد.حضرت زهرا علیها السلام با شنیدن آن خوشحال شد و تقاضا نمود که
تابوتى همانند آن را برایش تهیّه نمایند. وقتى اسماء آن تابوت را تهیّه کرد و نزد
ایشان آورد، حضرت آن را مشاهده نمود و فرمود: شما با این تابوت ، جسد مرا از دید
افراد و نامحرمان مستور و پنهان خواهید داشت ، خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ
مستور گرداند.
هرچند حضرت فاطمه سلام الله علیها دستور داده بودند، شبانه دفن شوند و به
این سبب اغیار در آن حضور نداشتند و همچنین جراحات بسیار، تن شریفش را
رنجور کرده و تنها شبحی از اومانده بود، نگران دیده شدن حجم بدن مبارک خود
بودند. لذا وقتی اسماء به ایشان عرض کرد، می توان تابوت ساخت ، حضرت فاطمه
سلام الله علیها برای آخرین بار لبخند زدند و برای ساخت آن به امام وصیت فر
مودند.