بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

آیت‌الله بهجت: چله گناه نکردن بگیرید

از آیت الله العظمی محمدتقی بهجت در خصوص اسقبال از محرم نقل است: چهل روز مانده به محرم، چله گناه نکردن بگیرید تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سید الشهدا(ع) فراوان گـردد. 


دلی که سینه زن هر شب محرم شد
صدای هر تپشش ذکر یا حسینَم شد

به یاد غربت یک لحظة تو این گونه
بساط گریة هر روز من فرا هم شد

شبی که در دل من خیمه زد غم از هر سو
دلم حسینیة بغض و آه و ماتم شد

فدای زلف پریشان تو که بر نیزه
برای قافله سالاری تو پرچم شد

فرشته مثل رقیه سیاه می پوشد
حسین ! سایة تو از سر همه کم شد

همیشه هر شب جمعه امید دارم که
دوباره زائر شش گوشة تو خواهم شد

قسم به عشق که رنگ حسین می گیرد
دلی که سینه زن هر شب محرم شد

*****

ما را که مجیر و اجرنا عوض نکرد              دلتنگ گریه‌های محرم شده دلم

آقا سلام



گفت عقلم،این همه مشهد،دلت را می زند
آمدم صد مرتبه،یک بار تکراری نشد

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
مگه میشه کریم اهل البیت(ع) جواب سلام رو نده..............

عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)


قبل از آنکه مورد محاسبه قرار بگیریم، به حساب خودمان برسیم....

تا امسال چند مرتبه  روز 11 ذی القعده یعنی؛ روز ولادت هشتمین اختر تابناک ولایت بر ما گذشته است؟!!

جشن ولادتی که سال گذشته از آن بهره بردیم با سال جاری چه تفاوتی داشت؟!

از این اعیاد و ولادت ها غیر از کف زدن ناز قدومشان و شیرین کردن کاممان به مناسبت ولادتشان، بهره­ی دیگری هم می بریم؟!

از سال قبل تا امسال چقدر نزد اهل بیت علیهم السلام رشد کردیم؟! آنقدری هست که قابل ذکر باشد؟!

چقدر از انواری که در این موقعیت ها می توانیم از آن استفاده کنیم و اهل بیت علیهم السلام با رحمتشان خرجمان می کنند، در وجودمان بردیم و به واسطه­ی آن وزن گرفتیم؟! آنقدری هست که قابل ذکر باشد؟!

چقدر با بهره هایی که نزد آنان هست آشناییم؟!

مسلماً هرقدر معرفتمان بیشتر باشد، بیشتر استفاده می کنیم. کلام ارزشمندشان که فرمودند :«یفرحون لفرحنا...» به ما رسید و الحمدلله سعی کرده ایم تا حدّ قابل قبولی در و جودمان باشد. اما سعی کرده ایم فراتر از این هم برویم یا در همین مرحله مانده ایم؟!

چطور باید از وجودشان بهره برد؟

امام رضا علیه السلام مجرای رساندن چه بهره هایی به عالمیان هستند؟!

اگر بگویند چند جمله ای درباره­ی امامت سخن بگو....

اگر بخواهیم در رابطه با امام رضا علیه السلام چند جمله ای صحبت کنیم، چه نکاتی به ذهنمان می رسد؟!مطالبی که درباره ایشان می گوییم نشانگر میزان معرفت ماست. آیا توصیفات ما از چشمه­ی معرفت نسبت به ایشان می جوشد؟!

از داستان هایی که در رابطه  با کراماتشان شنیده ایم می گوییم؟! از صحنه های رأفت و رحمتشان؟! یا برای معرفی امام به کلام سایر معصومین متمسک می شویم؟!

کدام یک از این سه حالت دقیق تر و از نظر خدا و اهل بیت علیهم السلام مطلوب تر است؟!

در کدام یک از این سه حالت رشد بیشتری برای ما حاصل می شود؟!

قطعا پاسخ شما حالت سوم است.انتخاب این روش به مسیر رشد و بهره مندی از انوار چهارده نور پاک نزدیک تر است. چرا که امام هادی علیه السلام در همین زیارت جامعه کبیره ای که در حرم حضرت ثامن الحجج می خوانیم به ما تعلیم داده اند:«کلامکم نور و امرکم رشد...؛ کلام شما نور و امر شما رشد است.» یعنی؛ از نور کلامشان به حقیقت امرشان برسیم و با بها دادن به امرشان به رشد.

با این توصیفات  برای معرفی فرزند رسول خدا، کلاممان را منوّر به کلام معصوم می کنیم. کلام حضرت  موسی بن جعفر علیه السلام که فرزند خود را «عالم آل محمد[1]» معرفی کردند. هرکس به اندازه­ی وسعت نگاهش می تواند از کلام حضرت کاظم علیه السلام استفاده کند. شاید اغلب با شنیدن این وصف از امام رضا علیه السلام، صحنه هایی در ذهنمان تداعی می شود که مأمون لعنة الله علیه و یا سایر دشمنان به منظور دشمنی و نه به جهت طلب علم، سؤالهایی را مطرح می کردند که به خیال باطلشان امام توانایی پاسخ به آنها را نداشته باشد و در انظار کوچک شود. اما امام علیه السلام به تمام سؤالات پاسخ می دادند.

با این نوع نگاه بهره­ی چندانی نصیبمان نمی شود، شاید به رسم محبتشان که عطیه ای الهی است در قلوبمان، احساس شعف کنیم. اما برای وسعت بخشیدن به نگاهمان چه باید کنیم؟ آیا بهتر نیست باز هم با نور کلامشان به چشم های تارمان سویی ببخشیم و از بلندای معارفشان به دنبال بهره ای دو چندان باشیم؟!

عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)است یعنی چه؟!!

امام زمان علیه السلام در زیارتی به نام «زیارت ندبه» به ما تعلیم می دهند که ایشان و آباء طاهرینشان را اینگونه مورد خطاب قرار دهیم که:«فما شیءٌ منهُ الاّ و انتم لَهُ السبب و اِلیهِ السبیل؛ هیچ چیز نیست مگر آنکه سببش شما و راه رسیدن به آن شما هستید.» با نور این کلام ،راه این فهم برایمان گشوده می شود که اگر امام کاظم علیه السلام حضرت رضا را به عنوان «عالم آل محمد» وصف کردند به این معنی است که ایشان مجرای رساندن علم به عالمیانند. و خداوند در کتابش فرمود:«...یَکادُ زَیْتُها یُضِی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُور....؛نزدیک است که روغنش - هر چند بدان آتشى نرسیده باشد - روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است‏[2]» پای درس قرآن ناطق، امام باقر علیه السلام که بنشینیم باطن کلام خدا را اینگونه می فرمایند:«نزدیک است عالم‏ آل‏ محمّد به علم سخن گوید قبل از اینکه از او درخواست شود.[3]»

آری؛ مدینه­ی علم رسول خدا، باب آن  وصی او علی ابن ابی طالب و عالم این شهر بضعه­ی او علی ابن موسی الرضا علیه السلام است. هرکس در عالم بخواهد از علومی که نزد حجت های خداست بهره مند گردد، یکی از سُبُل آن قبله­ی هشتم است.

و حضرت صادق علیه السلام فرمودند: وَ فِیهِ أَیْضاً بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِیلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاءٌ نَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَ شِیعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَ سَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ.[4]

جمیل گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: مردم سه دسته هستند:عالم، متعلم، غثاء، علماء ما اهل بیت هستیم، متعلم شیعیان ما میباشند، و سایر مردم هم غثاء بشمار میروند.

ما جزء کدام دسته هستیم؟!

از علم بهره داشته باشیم تا.....

اما برای چه از علم بهره مند شویم ؟!

یقیناً اگر خلفای خدا بر روی زمین که مجریان امر اویند، با وجه رحمتشان چنین محبت عظیمی را بر ما ارزانی کنندبه فراخور آن محبت، انجام مأموریتی عظیم بر عهده­ی ما خواهد بود.

برای انجام چه مأموریتی نیاز به علم داریم؟! آیا اصلا همه­ی ما وظیفه داریم طالب علم باشیم؟! آن هم نه هر علمی، علم حقیقی که نزد حجج الهی است!!

بدیهی است که اگر قائل به منتظر بودنمان هستیم، صرف نشستن و دعای فرج خواندن، از ما با نام منتظر یاد نخواهند کرد؛ چقدر دغدغه­ی شناخت و ظایفمان را داریم؟ چقدر دغدغه­ی سهیم بودن در برپایی دولت کریمه­ی اهل بیت علیهم السلام را داریم؟! در زیارت جامعه، کنار قبورشان این ادعا را می کنیم. اما آیا واقعا بدون حرکت، امید اجابت هست؟!!! شاید فکر می کنیم این دغدغه ها خیلی هم واجب نیست، اصلا جزء سؤالهای شب اول قبر هم نیست!!شاید کنار دویدن برای رتق و فتق امور دنیایی، که آن ها هم  از سفارشات اهل بیت است، اگر جای خالی پیدا شد -که اغلب نمی شود- به این دغدغه ها هم فکر می کنیم!

خوب است، به بهانه­ی این معرفت عظیم از وجود امام رضا علیه السلام، یکی از مأموریت هایمان به گوشمان بخورد. این مأموریت ها خیلی هم پوشیده نیستند و برای یافتنشان ، آن چنان به جستجو نیاز نیست. اگر اهل ضیافت روز جمعه و نشستن پای سفره­ی «دعای ندبه» باشیم، به گوشمان آشناست. آنجا که به دنبال امام غایبمان در میان ضجه های «أین...، أین....» یک به یک کارهای زمین مانده را به زبان می آوریم، اما شاید خیلی و قتها عین خیالمان هم نیست که آهای منتظر!

که فقط اسمش را یدک می کشی اگر این ها کارهای امام زمانت هست، که هست پس لبیک تو برای ندای هل من ناصرش کجاست؟!! آنجا که می گوییم:«أین محیی معالم الدینِ و أهله؛ کجاست آنکه با او معالم دین و اهل آن حیّ شوند».

آری با قرار گرفتن در معرض شمس و جود بضعه­ی رسول خدا، نور علم را وارد قلبت کن تا برای زنده کردن معالمشان توانی داشته باشی.

امام رضاعلیه السلامدعایمان کردند، اگر.....

ای کاش این دعای حضرت شمس الشموس در ایام ولادتشان شامل حالمان باشد. همان دعا که فرمودند: «رَحِمَ اللهُ مَن أحیا أمرَنا؛ خدا رحمت کند آنکس را که امر ما را احیا کند.» از حضرت پرسیده شد: چگونه؟ فرمودند:«معالم ما را فراگیرد و به دیگران بیاموزد.» دعای امام علیه السلام که مستجاب است، اما برای اینکه شامل حال ما هم گردد باید دنبال معالم دین باشیم. در زیارت جامعه کبیره با زبان خودمان اقرار می کنیم که:«بِکُم عَلَمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا؛ خدا به واسطه­ی شما معالم دینمان را به ما تعلیم داد.»

اگر معالمشان را دریابیم....

انصافاً چقدر در کنار دغدغه های امورات ضروری زندگیمان به فکر فارغ شدن برای انجام مأموریت هستیم، برای کسب آمادگی جهت انجام وظیفه، برای تعلیم و تعلُّم؟! هرچه می کشیم و هرچه روز به روز دغدغه های دنیا بیشتر دست و پا گیرمان می شود، به خاطر همین مأموریتهاست که زمین گذاشته ایم. مگر در همین زیارت اعتراف نمی کنیم که :«بِکُم عَلَمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا و أصلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دنیانا» اعتراف می کنیم اما پای ایمانمان می لنگد، باور نداریم که اگر به دنبال معالم دین، نزد اهل بیت علیهم السلام برویم و به آن عمل کنیم امور فاسد دنیایمان اصلاح می شود.

 

اگر امرشان احیا شود....

حضرت رضا علیه السلام فرمودند:« رَحِمَ اللهُ مَن أحیا أمرَنا»

چقدر اهل احیای امرشان هستیم؟!

اصلا امرشان چیست که برای احیای آن علم لازم است؟!

نفرمودند«اوامرنا» بلکه فرمودند«أمرنا»!! این یک امر چیست؟! آیا برای شناختن آن قدمی برداشته ایم؟!

تا امرشان را نشناسیم، چطور توقع رشد داشته باشیم که می گوییم:«أمرُکُم رُشد»!!

چقدر در این دنیا وقت داریم؟! غیر از این جسم مادی سایر ابعاد وجودی ما هم نیاز به رشد دارد. اگر به فکر نباشیم، وقت تمام می شود و  در حالی خدا و خلفای او را ملاقات خواهیم کرد که ناقص و بد قواره ایم. با شکل و ظاهری ناقص چطور می توانیم زینتشان باشیم؟!!

اگر تنها حُبّ به اهل بیت داشته باشیم....

حُبِّ چهارده معصوم علیهم السلام عطیه ای عظیم از جانب خدا در قلوب ماست که به واسطه­ی آن در شادی هایشان

شاد و در غمشان مغموم می شویم. اما امیرالمؤمنین علیه السلام به ما تعلیم دادند که از کم بودن توشه و طولانی بودن مسیر «آه » از نهاد، برآوریم. «آه  من قلة زاد و طول المسیر».

حُب ما تا کجای این مسیر طولانی که در پیش داریم به ما قدرت حرکت می دهد؟!

ما باید به واسطه­ی این هدیه­ی عظیم در صدد بهره مندی از وجوه اهل بیت علیهم السلام و به سبب آن رشد در نزد ایشان و در نهایت به کار گرفته شدن برای احیای أمرشان باشیم.


ان شاءالله


[1]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، النص، ص: 328

[2].النور/35

[3].بحار الأنوار ، ج‏23، ص: 312

[4]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، النص، ص: 284


ولادت عالم آل محمد مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم


السلام ای حضرت سلطان عشق

یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت

السلام ای تربتت باغ بهشت


مثل بهار، ناگهان می‏رسی همه پنجره‏ ها را به آغوش باغچه‏ ها میکشانیبا آمدنت، بهار بر شانه ابرها می‏ ایستد و همه درختان گمشده را فریاد می‏زند
امشب باران با خاک آشتی خواهد کرد و همه صداها، به کوه‏ های فراموش شده خواهند رسید

امشب رودها همه به دریا سرازیر خواهند شد. امشب می‏شود از همه ستاره‏ های دور از دست، به تعداد همه دست‏ هایی که به سوی تو دراز شده‏ اند، سیب سرخ چید. وقتی از تو می‏نویسم، کلمات می‏خواهند از خوشحالی بال در بیاورند. فرا رسیدن سالروز میلاد عالم آل محمد، شمس الشموس، سلطان سریر ارتضاء، ثامن ضامن امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را به پیشگاه با عظمت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه وعموم شیعیان و ارادتمندان حضرتش تبریک و تهنیت عرض می نماییم.

از خدا زیاد بخواه ...

رزق وروزیمان را محدود نکنیم!!

دوران کودکی را بخاطر آورید. چقدر آرزوهایمان دم دستی بود! توپ- دوچرخه-ماشین پلاستیکی...
بزرگتر که شدیم آرزوهایمان بزرگتر شد زیرا توقعاتمان از زندگی بالاتر رفت.

(البته بچه های این زمانه استثناء هستند زیرا ماشااله توقعاتشان از بزرگترها بیشتر است!)

وقتی نگاهمان به دنیا وسیعتر شد آرزوهایمان بزرگتر شد که بسیار خوب است اما خودخواهی هایمان نیز بیشتر شد که بسیار بد است.

خانواده من- همسر من – ماشین من- شغل من- فرزند من و... همه «من» دارند!!

این احساس بطور غریزی در انسان قرار داده شده است تا برای حفظ حیات خویش  به فکر منافع خود باشد و همچنین این احساس فطری والاتر را هم در انسان قرار داده اند تا همانطور که برای خود منفعت کسب می کند؛ فرصت بهره برداری دیگران را نیز فراهم کند!

شاید بگوییم چنین توانمندی در ما قرار داده نشده تا فرصتی برای خوشبختی و رفاه دیگران فراهم کنیم اما حداقل کاری که می توانیم بکنیم این است که خالصانه اینها را برای دیگران آرزو کنیم!  و حتما در دعاهایمان مدنظر قرار دهیم:

خدایا!  به همه جوانان «ما» همسر شایسته عطا کن!
خدایا!  به همه «ما» خانه؛ ماشین ؛ شغل؛سلامتی و ...توام با دلخوشی عنایت بفرما!
خدایا ! «نسل ما» را دوستار دو یادگار پاک رسول خدا(ص)؛ قرآن و اهلبیت قرار بده!
خدایا! به همه «ما» لذت مناجات و شیرینی انس با خودت را مرحمت فرما!

آقای حسن زاده آملی  گفته است روزی نوشته ای را برای نقدو نظر خدمت علامه طباطبایی بردم و در گوشه ای از مقاله اینگونه دعا کرده بودم:

«خدایا قدرت فهم کتاب آسمانیت را به «من» عطا کن!(نقل به مضمون)»

علامه مشفقانه به من گفت:

«آقا! از زمانیکه خودم را شناختم تنها در حق خودم دعا نکردم بلکه به همه دعا کردم(نقل به مضمون)»

برادری که عاشق تربت پاک سید الشهداء بود می گفت:
من از خدا  خواسته ام همه مردم کره زمین را به کربلا ببرم!!!
آرزوی چنین کاری که بد نیست!حتی اگر ممکن نباشد!

هرگاه دلمان شکست؛ رزق وروزیمان را محدود نکنیم! «من» را فراموش کنیم؛ «ما» را به خاطر آوریم!
 
من الله التوفیق...

برترین نوع عبادت کدام است؟

از شیطان نا امید شدم!

به روایت افسانه ها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و

وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.

او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت.

این وسایل شامل خودپرستی،شهوت نفرت،خشم، آز،حسادت قدرت طلبی ودیگر شرارتها بود.

ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می رسید، بهای گرانی داشت

 و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.

کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟

شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگی است.

آن مرد با حیرت گفت: چرا این قدر گران است؟

شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد:

چون این مؤثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بی اثر می شوند،

فقط با این وسیله می توانم در قلب انسان ها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم.

اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می توانم با او هر آنچه می خواهم بکنم..

من این وسیله را در مورد تمامی انسان ها به کار برده ام. به همین دلیل این قدر کهنه است!!!