بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

چاره جوئى قبل از حادثه و تسلیم بعد از وقوع حادثه

قتیبه أعشى گوید: روزى یکى از کودکان امام صادق مریض شده بود، و من به قصد عیادتش حرکت کردم، حضرت را جلوى منزلش اندوهگین و غمناک دیدم، عرضه داشتم: یابن رسول اللّه ! فدایت شوم، حال فرزندت چگونه است ؟
حضرت فرمود: با همان حالتى که بوده است، هنوز مریضى و ناراحتى او بر همان حالت ادامه دارد. بعد از آن، حضرت سریع به داخل منزل خود رفت ؛ و چون ساعتى گذشت از منزل بیرون آمد در حالتى که چهره اش باز و غم و اندوه در آن حضرت احساس نمى شد.
فکر کردم که بحمداللّه حال کودک بهبود یافته است، لذا سؤ ال کردم: اى مولایم! بفرمائید حال کودک چگونه است؟
فرمود: راهى را که مى بایست برود، رفت.
عرض کردم: قربانت گردم، در آن هنگامى که کودک زنده و مریض حال بود، شما را غمگین و محزون مشاهده کردم؛ ولى اکنون که او وفات یافت، شما را در حالتى دیگر مشاهده مى کنم؟
حضرت فرمود: اى قتیبه! ما خانواده اى هستیم که قبل از ورود بلا و مصیبت چاره اندیشى مى نمائیم؛ ولى زمانى که مصیبت اتفاق افتاد و واقع گردید تسلیم قضا و قدر الهى مى باشیم و راضى به رضاى او هستیم ، بنابر این دیگر ناراحتى و اندوه معنائى ندارد.
اعیان الشّیعة،ج 1، ص 664، بحار الانوارالا نوار ج 47، ص 268، ح 39، و ص 18، ح 7 با مختصر تفاوت .

نظرات 32 + ارسال نظر
آشنا پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:54

اللهم رزقنا...

سلام علیکم
ببخشید یه چند روزی حال میزونی نداشتم.دیگه نتونستم جواب بدم،بازم عذرخواهی میکنم.
شکر الحمدلله الان بهتر شدم.
شما چطورید؟خوب هستید؟
ناراحتی دیگران بیشتر ناراحتم میکنه.خواهشا دیگه شما ناراحت نباشید.بیشتر احتیاج به روحیه دارم.
این مسئله موندن ما حتما به اعمالم برمیگرده.یا کار خوب انجام دادیم یا بد و در نتیجه خوب است یا باید درس بگیریم یا تنبیه بشیم.
باید صبر کرد.زمان همه چیز رو معلوم میکنه.
انشاا... ما تحت فرمان اوییم.ببینیم چه چیزی را برای ما در نظر گرفته است.

آشنا جمعه 17 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:18

اینقد خبر سر بریدن و اعدام توسط داعش رو خوندم دیگه حالم داره بهم میخوره .
اما بعد از خوندن این خبرهای حال بهم زن، خبر ازدواج 2 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی که snn زده جالب بود. واقعاً چنین افرادی هستند!!!!!!!!
خدا حفظشون کنه و ان شالله زندگی پر برکتی داشته باشند

آره واقعا اینقدر دیدم حالم بهم خورد،حتی صحنه سر زدن مردم در شهر که همه داشتن نگاه میکردم رو دیدم تعجب کردم ،اونایی که دارند نگاه میکنند چه قلبی دارند.
آره جالب بود ازدواج این دو گل.چرا نباشند!خود رفیق من مرکز استان در کنار مزار شهدا چنین مراسمی گرفت.دوتاشون با همدیگر توافق کردند،خانواده هاشون هم با چنین موضوعی کنار اومدند.
انشاا... همینجور که در کنار شهدا شروع کردند زندگی مشترک رو تا آخر هم شهدا حمایتشون کنند در مسیر زندگی.

آشنا جمعه 17 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:39

بی معرفت!!!!!!رفتی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
باشه .
ما هم میریم....

در پناه خدا هر کجا که هستید موفق و سربلند باشید

خداحافظ

نه بابا چه بی معرفتی!حالم چند روز میزون نبود.
جایی نرفتم.البته روح و روانم فکر کنم رفته بود ولی جسمی جایی نرفتم.
کجا میرید؟؟؟؟؟؟؟
شما هم در پناه خدا باشید و هر کجا تشریف دارید موفق و سربلند و سرافراز باشید.

آشنا یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:33

علیکم سلام
خیلی حرف ها میخواستم بزنم ، اما...
بیشتر از5 بار نوشتم اما پشیمون شدم!
دیدم ناراحت و عصبانی هستم هرچی بگم بعد خودم پشیمون میشم و جزء رنجش بیشتر شما و خودم هیچ سودی نداره!!!!!

فقط میگم
ان شالله حالتون بهتر از الان هم بشه و موفق و سربلند باشید

اما چی؟
اشکال نداره بزنید.
شما دیگه چرا ناراحت و عصبانی هستید؟
الحمدلله دارم کنار میام با این قضیه.
انشاا... شما هم از این عصبانیتون کمتر و خوشحال و رو به رشد بشید.

آشنا یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:41

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از شما!!!!!!!!!!

من چه بکنم.

آشنا یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:45

مهم هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا نباشه؟؟؟
اونم یکی از دستم ناراحت و عصبانی باشه!!!!
دیگه خیلی مهم میشه.

آشنا یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:55

نه مهم نیست!!!!!!!!!!
اگر مهم بود حداقل یک سری به وب می زدید و جواب سوالی که پرسیده بودید رو می گرفتید!
اینجا پرسیدید و همین جا باید میگرفتید و گرنه خیلی جاها میبینیمتون!
من به خاطر شما اون شب زحمت رو کم کردم چون حس کردم شاید راحت نیستید و حوصله صحبت ندارید! البته اشتباه هم احساس نکرده بودم و در این چند روز مشهود بود!

چرا مهم نیست!!!!!!
من کلا حواسم نیست.
به کجا باید سر میزدم؟چه سوالی پرسیده بودم؟
حالا چرا اینقدر ناراحت و عصبانی
خیلی جاها میدیدید خوب میگفتید یا تذکر میدادید.
در اون که شکی نیست اوضاع من خوب نبود،دست شما هم درد نکنه که درک کردید من رو.
چشم حواس

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:01

ببخشید . أصلاً اشتباه از من بود .انتظار زیادی از شما داشتم. چون شما موظف نیستید که به بنده پاسخ بدید . اشتباه از بنده هست
عذرخواهی میکنم از شما

حالا فکر نکنم که اینقدر عصبانی و ناراحت باید باشید.من معذرت بخوام خوبه
وظیفه هر مسلمانی هستش که به هم نوع خود کمک کنه.
من معذرت میخوام
من عذر میخوام
حالا دیگه اینقدر از دست ما ناراحت و عصبانی نباشید دیگه
بخندید دیگه

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:12

اگر شما فکر می کنید که نیازی نیست اینقد عصبانی و ناراحت باشم ، بنده هم فکر میکنم نیازی نیست به دلیل موندنتون و مصلحتش اینقد عصبانی و ناراحت باشید

باز از این صورتکها گذاشت!!!!! أصن چرا ما نباید از اینا داشته باشیم؟
شیطونه میگه هک کنم ها!!!!!!

خب من با این قضیه دارم کنار میام.دیگه اومدم که با تمام توان کار کنم.این رو هم بگم جایی که تقریبا دوست داشتم رفتم که بتونم به نحو احسن کار انجام بدم.
خب مال من حل شد،شما چرا عصبانی و ناراحت؟؟؟
چه کنیم دیگه بالاخره ما یه چیزی داشتیم شما نداشتید
هر کاری از دستت بر میاد انجام بده

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:13

در ضمن عرض کردم بنده اشتباه کردم و عذرمیخوام
نیازی به عذرخواهی شما نیست وقتی بنده اشتباه کردم
ببخشید

خواهش میکنم چه اشتباهی.
من عذر میخوام که چند روزی میزان نبودم.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:14

چشمتان هم بی بلا

چشم شما هم بی بلا

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:24



هه هه صبر کن با حاجی بیام. کاری میکنم که خودتون تمام اون صورتکها رو برای ما هم تعریف کنید
إهم

دیگه میگن آب که از سر رد بشه چه یک وجب چه صد وجب.
حاجی خودش دنبال من میگرده،فکر کنم از دستم هم گله داشته باشه.
چند تا از بچه ها هم باهاش صحبت کردند.مثل اینکه احوال من رو گرفته،بدجور دنبالم میگرده.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:25

ضمناً از اینکه جایی رفتید که خودتون دوست داشتید بسیار خوشحال شدم. ان شالله موفق باشید

امام خمینی(ره): گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.
شما هم هرجا تشریف دارید موفق باشید.
آره ما منتظریم که چه بلایی قراره سر ما بیاره
آره درست گفتید

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:42

وااااااااااااااااااااای!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ان شالله از شهری که هستید راضی هستید دیگه!

گفتم که دارم کنار میام باهاش.
دارم نیت و اعمالم رو تنظیم میکنم.
کار برای خدا،خدمت برای خدا
اگه قراره برای او کار کنم خودش میبینه.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:46

بله صد در صد یه چیز دیگه هستش.
اومدیم که اون تفکر رو اینجا پیاده کنیم.
البته اینجا باید یخورده بزرگتر فکر کرد.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:50

خبر شهادت آقای سید رضا حسینی مقدم رو شنیدید؟

آره فقط یه خبر کوچیک شنیدم و دیدم از این بنده خدا که در سامرا توسط تک تیرانداز داعشی به شهادت رسید.
خدا بیامرزتش و روحش شاد

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:01

خوش به سعادتش
تو وادی السلام هم دفن شدند

شرمنده!ببخشید دیگه مزاحم نمیشم . فردا ساعت7:30 باید محل کار باشید!

میرم که دیگه برنگردم

برا کارهای جهادی ما هم هستیما، ان شالله

التماس دعا

بله اینم یه توفیقیه.
خواهش میکنم دشمنتون شرمنده باشه.چه مزاحمتی!مراحم هستید.
یعنی چی دیگه برنگردید؟؟؟!!!
انشاا... هستیم در خدمتتون.
محتاج بشتر به دعا هستم.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:10

یعنی برم و دیگه بر نگردم تا از شرّ ما و عصبانیت و ناراحتی ما و زیاد حرف زدن ما راحت بشید

خدانگهدار
یاعلی

بازم از اون حرفا زدیددا
انشاا.. تا فردا شب
خداحافظ
علی یارتون

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:18

جدّی گفتم

یعنی چی جدی گفتید؟

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:24

ها؟؟؟؟؟
خب.....
غلط کردم!
د بخوابید دیگه!!!!!

ها؟؟؟!!!!
اول عصابمون رو خرد میکونید.بعد مغزمون رو کار میگیرید.
بعد میگید.....
چرا عاقل کند کاری که.......
منو چیکار دارید بگیرید بخوابید دیگه
شب خوش

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:36

من اعصاب خوردکردم؟برای چی؟
من ازشما عصبانی و ناراحت شدم حالاجای طلبکارشدن ،بدهکارشدم!
خدایا.....
راست میگید!أصن به من چه!نخواب

آقا من عذر میخوام.
منو ببخش.
خدایا تو بگو من چی بکنم.
من غلط کردم.
من که دارم میرم بخوابم تا دعوامون بیشتر نشد.
شب خوش

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:38

ضمنا" من فعلا" نمیتونم بخوابم
چون درگیر1 پروژه مهم هستم

بازم
آخه چرا به خودتون آسیب میزنید.
پروژه مهم
شب خوش ما رفتیم

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 18:44

سلام
دیشب گفتم رو1پروژه مهم کارمیکنم!حقیقتش رو پروژه ای کار میکردم اما پروژه مهمی که گفتم پروژه حالگیری ازشمابود!
البته شوخی کردم
چون اگربخوایم حال شماروبگیریم حال مازودترگرفته میشه!سید هم نیستید...

علیکم سلام
دست شما درد نکنه دیگه
حالا تصمیم میگیرید حال ما رو بگیرید
دیگه جد ما تنده.البته خدا حال ما رو بیشتر میگیره

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:09

خواهش میکنم. قابلی نداشت
شوخی کردم. البته اگر بخوام حال بگیرم ، بد حال میگیرم ها!!!!!!!!
ولی چنین جسارتی نسبت به استاد خودم نخواهم داشت...

دست شما درد نکنه
شما که حال ما رو هرزگاهی میگیرید.اگه خوشحال میشید بازم بگیرید
خواهش میکنم چه جسارتی همشاگردی بعضی وقتا شوخی لازمه

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:18

من؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید
خب شما هم منو ناراحت کردید و می کنید دیگه
البته می دونم که 1 بار حالتون رو گرفتم. بدجورم گرفتم و خودمم ناراحتم و هر کاری کنم فکرنکنم بتونم جبران کنم

(فقط خودم مقصر نبودم ولی خب دیگه!)

خب حالا اینقدر خجالت نکشید
معذرت خواهی نکنید دیگه
من که اصلا قصد ناراحت کردن شما رو ندارم و نداشتم.فقط قصدم شوخی بود.اگه ناراحت شدید عذرخواهی میکنم
کی حالمو گرفتید؟ من که یادم نمیاد،پس فراموش کردم.زیاد فکرشو نکنید
فقط خودم مقصر نبودید؟

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:37

اگر بگم کی و کجا ، خوب یادتون هم می یاد
اگر میشه دیگه راجع بهش صحبت نکنم ! همه چیز جلو چشمهام هست الان و اذیتم میکنه

فعلا که یادم نیست.همون بهتر که یادآوری نکنید.
ببخشید که همچین درخواستی کردم.

آشنا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:45

چشم
خواهش میکنم

چشمتون بی بلا
نه بابا چه شهیدی
اینقدر خورده شیشه مون زیاده که نگو
انشاا... ببینیم حضوری شما را.

آشنا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:10

منو که میبینید!

آخ آخ آخ....
امان.....

من
شما رو میبینم
ای وای کجا....
شاید هم چشم دل نداریم که نمیتونیم شما رو ببینم.

آشنا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:22

نه بابا!بدون چشم دل هم میبینید!
امان از روزی که متوجه بشید!
دیگه نه باهام حرف میزنید
نه جواب میدید
و تنبیه های بدتر....!

فکر نکنما.
من توی خیابون هم راه میرم معمولا زیاد به اطرافم توجه نمیکنم.خیلی از دوستان هم گله دارند که بابا چرا کلاس میذاری یا چرا جواب سلاممون رو نمیدی.
نمیگم که پسر سر به پایینی هستم،خصوصیتم همینجوری هستش.
نمیدونم بین ما چه اتفاقی افتاده که اینجور فکر میکنید و جمع بندی میکنید.خدا میدونه،حیف که دوست ندارید توضیح بدید و ناراحت میشید.
شاید بهتر باشه زودتر بگید تکلیف ما با هم مشخص بشه.

آشنا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:38

ها؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

مشخص ببخشه یعنی چی؟

چی ها؟؟؟!!!!
چرا خجالت؟؟؟!!!
بابا سریع فرستادم متوجه اشتباهم شدم.سریع هم درست کردم.

آشنا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:46

بیخیال همشاگردی
ما رفع زحمت می فرماییم

ان شالله با شهدا محشور شویم(قبلش ی زیارت امام رضا ع بریم)
خدایا کاش کربلا ....

ان شالله در پناه خدا و در تمام مراحل زندگی موفق و سربلند باشید

باشه بیخیال.
زحمت نیست رحمته.
شما هم انشاا.. شهید و با شهدا محشور شوید.
شما هم موفق و سربلند و سرافراز باشید.
یاعلی

آشنا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 00:56

به قول استادم علی یارتون

شب خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد