بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

شعر فاطمی(1)


Image result for ‫یا زهرا‬‎


عرش زیر پای او مثل حصیر افتاده است

رونق عشق است در دستانش از بس ساده است

نه فلک در گردش است از گردش دستاس او
اینکه دستش بر سر دنیاست فوق العاده است

بعد پیغمبر چه بیعت ها که نشکستند خلق
نان به نرخ روز خوردن سفره اش آماده است

دارد از پا در می آید بین سوز و تب ولی
باز هم در عین بیماری سر سجاده است

کار دل هر روز و شب اشک است در اندوه او
خوش بحالش، عشق زهرا کار دستش داده است

با غم و اندوه و تب هر روز خلوت می کند
یک دل سیر اشک می ریزد، عبادت می کند

خسته از زخم زبان ها، بیت الاحزان ساخته
از غمش هر روز با پیغمبر شکایت می کند

تا مبادا خدشه ای بر دین حق وارد شود
جان خود را هم شده، خرج ولایت می کند

یادشان رفته است او دردانه پیغمبر است؟
هر کسی از راه می آید جسارت می کند

هرچه باران بر زمین می بارد از اندوه اوست
مهر خود را با جهان با اشک قسمت می کند

جان محض است او و حتی روح سربارش شده
لاجرم روح از تن او رفع زحمت می کند

روضه اما می رسد با چشم های تر به در
وای از آن وقتی که زهرا می رسد آخر به در

طاقتش در پشت در هر بار کمتر می شود
با لگد هربار می کوبند محکم تر به در

یاس تا پرپر شود آیا لگد کافی نبود؟
کاش می کردند فکر شعله را از سر به در

در نمی خواهد بگردد سمت او بر پاشنه
نیست امّیدی ولی با شعله آذر به در

روضه بیش از این نمی گویم، ولی نجار شهر
کاش می کوبید یک مسمار کوچک تر به در

بر مداری گیج می گردد جهان تا روز حشر
در هوای مدفن زهراست دنیا در به در

*****     *****

شاعر: نوید اسماعیل زاده


نظرات 22 + ارسال نظر
آشنا دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:44

سلام استاد
1سوال
بعضی بزرگواران درجلسات یا اردوهایی حضورپیدا میکنند. سهمیه تغذیه اونها 1کیک هست اما دوستان چندتا میخورند
با هزینه بیت المال هست
نظرتون چیه راجع به کارشون؟.

سلام خسته نباشید همکلاسی
اگر سهمیه یکی باشه و اضافه بردارند و در نتیجه به بعضی ها نرسه از نظر شرعی مشکل داره.
در بعضی مواقع تقسیمات برعهده مسئول گروه هستش و اختیاراتی دارد که تبعیض یا تفاوتی قائل بشود(البته در راه مثبت) مشکلی ندارد.
در بعضی از مواقع هم اگر مثلا کسی نخورد خراب یا... میشود که بهتر است استفاده بشود.
درکل مشکل دارد بجز در شرایط خاص البته دیگه من خودم خیلی ها رو میشناسم که رعایت نمیکنند و باید چاره ای اندیشید که از نظر شرعی حل بشود تا حلال بشه.

آشنا دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:54

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته...
خدا قوت
آخ خسته....!!!!!!!
متاسفانه این مسئله عادی شده
بله ممکن هست خراب بشه و بهتر هست استفاده بشه اما بازم استفاده ی اضافه از بیت المال هست دیگه!!!

سلام خوب هستید الحمدلله
آخ خسته!برای چی؟
بله کاملا درست میفرمایید که عادی شده.اینجا باید مسئول این کار دقت داشته باشه و با نظم و ترتیب پخش کنه نه اینکه شرایط رو برای اضافه برداشتن مهیا کنه.قسمت اعظم پخش رو اینجوری میتونه مدیریت کنه.
اینکه دقت در استفاده از بیت المال داشته باشیم که مسلمه ولی مثلا در جلسه نمیشه گفت که حاضرین نفری یه دونه بخورید یا شما بیشتر نگیرید که اسراف نشه،نمیشه باید بیشتر در نطر بگیری که اگر تعداد بیشتر شد شرمنده نشی.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:14

شکر خدا
فشار کاری و....
من حرفم اینه که چرا خود شخص این مسئله براش اهمیت نداره!!!!!
چرا اینقد این مسائل عادی شده و....
اینها در سلامت زندگی خیلی تاثیر داره آخه!!!
واقعاً ناراحت کننده هست(البته برای من ، چون نظر شخصی خودم هست و ممکن هست از نظر بقیه درست نباشه)

الحمدلله
بازم به خودتون فشار آوردید
به خاطر همین فشار بچه ها گفتند فردا برم باهاشون جنوب،و هنوز در فکرم که برم یا نه،البته میدونم که توی روحیه ام تاثیر داره و به شما هم پیشنهاد میکنم که یه سر برید برای کم شدن فشار.
در خیلی از مواقع برای فرد باز و قابل حل یا ملموس نشده که این کار از نظر شرعی مشکل داره.
در مورد لقمه حلال و تاثیرش در زندگی انسان و حتی در نطفه اگر کسی فکر بکنه که چه اتفاقاتی پیش میاد،مسلما رعایت میکنه و حساسیت خرج میده برای هر چیزی که میخوره.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:41

دعوا کردید؟
بله درسته!اما کو گوش شنوا
میخواستم 1 خبر خوش بهتون بدم

آره دیگه،وقتی با محبت بهتون میگم که به خودتون فشار نیارید،حرف گوش نمیکنید باید دعواتون کرد تا شاید حرف گوش کن شدید.
یخورده باید حساسیت این موضوع رو برای خودمون و بعد برای دیگران قابل اهمیت بکنیم و بیخیال از کنار این موضوع رد نشیم.
چه خبری؟

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:44

راستی با بچه های دانشجویی دارید میرید دیگه؟

آره بچه های شهر خودمون.
دوبه شک بودم،چند ساعت پیش هم بچه ها زنگ زدند دوباره تاکیید کردند که فردا حتما بیام.حالا تا فردا ببینم چی میشه.اگه فردا شب پیغام ندادم بدونید که رفتم.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:48

مژدگونی می دید؟

بابا اینقدر بدهکارم که احوالشو نگیرید!

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:51

بله بچه های دانشجویی دیلمان و اندیشمند فردا میرن
واقعاً با اونا میخواید برید ؟

آره احتمالا اگه برم.شایدم هم با دانشگاه آزاد،برنامه شون یکیه.
خبر دارید شما؟

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:53

آره خیلی بدهکارید

تا 1هفته از شر من راحت هستید
اینم خبر خوش

دیگه بدهکاری ما رو به رخ نکشید
حالا شاید نرفتم که اینقدر خوشحالید.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:57

بله
دانشگاه آزاد که 4شنبه میره!!!!!
دیلمان هم انگار 4شنبه میخواست بره!!!!!
حالا شما با دیلمان میری یا با آزاد؟

حالا اگه جا موندم که چهارشنبه برم.شایدم فردا.
هنوز تصمیم نگرفتم،تا فردا ببینم چی میشه.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:58

آقای هوشمند قبل اینکه شما بگید من میخواستم این خبر رو بدم چون منم ان شالله میخوام برم جنوب

چی میگه
نکنه شما هم فردا......
آره؟

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:15

خب مگه چیه؟
حقیقتش منم موندم فردا برم یا پس فردا
چون هردو تا دانشگاه دوستان هستند و اصرار دارند....
ساک رو بستیم اما بر سر دوراهی ایستاده ایم

مگه من گفتم چیزیه که
اه پس شرایطتون مثل منه با این تفاوت که من ساکمو نبستم

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:22

حالا بگید ببینم فردا میاید یا نه؟؟؟
زود ، تند ، سریع

هرچی شما امر بفرمایید؟
احتمال داره فردا بیام.
شما چطور راحتید؟
فردا بیام؟

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:26

مسخره می کنید؟

نه بابا چه مسخره ای
گفتم شاید دوست داشته باشید با شما بیام،اونجوری برنامه ریزی کنم.
جوری که شما فرمودید گفتم شاید دستوری چیزی میخواید بدید.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:30

خب فردا نیا، خیلی هم دلت بخواد با ما بیای
اما چاهی برات بکنم فردا
صبرکنید بچه ها رو ببینم

یا حسین
بابا من از خدامه که فردا باهاتون بیام،چرا منو اذیت میکنید.
من چه گناهی کردم،دیگه کسی رو پیدا نکردید براش چاه بکنید

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:37

نه
به هر حال هر طور راحتید. راضی به اذیت شدن شما نیستیم
شاید با تصمیم شما ما هم تونستیم تصمیم قطعی رو بگیریم

دست شما درد نکنه.
با تصمیم من؟
احتمال زیاد اگه برنامه هامو بتونم انجام بدم و عقب نمونم فردا برنامه ریزی میکنم که برم.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:43

آره دیگه یچیزی گفتیم اعتماد به نفستون بره بالا

دست شما درد نکنه،چقدر هم اعتماد به نفسم بالا رفت.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:49

به هر حال اگر سعادت داشتیم یا فردا یا پس فردا شما را خواهیم دید
دیگه رفع زحمت می کنیم تا زودتر از دست ما راحت بشید
هرجا رفتید خواهش میکنم ، خواهش میکنم، لطفاً دعام کنید(ویژه)

انشاا... ما این سعادت رو داشته باشیم.
رحمته،زحمت نیست.
انشاا... همه رو دعا میکنیم بخصوص شما که مدتی پای ثابت وبلاگم بودید.
شب خوبی داشته باشید

یا علی

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:50

بازم منو مسخره کردها!
شیطونه میگه چاه رو بکنم ها! ان شالله حاجی رو هم که می بینیم....

نه بابا سریع به دل نگیر
انشاا.. صحبتی که داشتیم قراره اونجا ببینمش.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:56


بالاخره نگفتی فردا میای یا پس فردا

گفتم که دارم برنامه ریزی میکنم.وضعیت کاریمو که میدونید.احتمال زیاد فردا.

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 02:00

نشد جوش بیاری
اما من رو حرفم هستم(چاه.....)
یاعلی

اون ماله ماشینه که جوش میاره،آدم یه لیوان آب میخوره خنک میشه
چاه کن میخواید آشنا دارم بهش بگم
علی یارتون

آشنا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 02:02

در پیام قبلیم جای نقطه چین کلمه "نمیکنم" رو جاگذاری میکنم
شاید دیگه نباشم . سفر هست و....
حلال کنید
خدانگهدار

بله،ما رو شرمنده کردید.
شما هم ما رو حلال کنید.
خدا نگهدار شما هم باشه.

آشنا یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 18:13

سلام علیکم
رسیدن بخیر
زیارت قبول

علیکم سلام
وقت شما هم بخیر.
ممنون

خدایا مرا ببخش و از تقصیرات و گناهانم بگذر . بگذار عاشقانه شهید شوم و عاشقانه پای در وادی عشق بنهم. شهید غلامحسین طالبی

خوب آمار ما رو داریدهااز کجا خبردار شدید که رسیدم؟
راستی شما هم تشریف آورده بودید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد