بصیرت

معارفی،سیاسی

بصیرت

معارفی،سیاسی

«ماه» این بار نه پشت ابر ، که پشت «در» قرار گرفت...

تمام عشقمان این است که «مادر» صدایش کنیم.لیاقتی نیست از سوی من ، اما کرامتی هست از سوی او و اجازه ای ، که «مادر» خطابش کنم...

اصلاً مگر نه اینکه در زیارت ایشان آمده "السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمّ الْمُؤْمِنِینَ" ؟! پس اجازه دارم بگویمش ؛ "مادر"...

میگویم مادر.اما وظیفه فرزندی را چه کنم ؟! غیرت و تعصب پسر به مادر را ؟!

مگر میشود پسری بشنود که به مادرش بی احترامی شده و بی تفاوت باشد ؟! مگر می شود ساکت نشست در مقابل ظلمی که به «مادر» شده ؟! پس چه کنم ؟!

من بی گناهم ! روضه خوان می خواند.می خواند از «مادر» از «در»...از غربت! از نامردی!از غربت در شهر نامردی ! شهر نامردان ! شهر و کوچه ی غریبی و نامردی ! کوچه و مادری غریب و مردی نامرد و ...!!!

روضه خوان می گوید «مادر» را ، مادرم را ، جلوی چشم همسرش ، پدرم ، همان که پیامبر فرمود "انأ و علی أبوا هذه الامة" ، همان که علی اعلی بود ، همان که فاتح خیبر بود ، همان که پهلوان عرب بود ، همان که اسدالله بود ، همان که یدالله بود ، همان که دستش بسته بود، کتک زده اند...

می گوید ظلم کرده اند و تازه این آغاز ظلم بوده ، آغاز مصایب بوده... راست می گوید. از در شکستن و خانه آتش زدن بود که به خیمه آتش زدن رسید.سیلی زدن ها را تازه آغاز کرده اند.ظلم ها شروع شده...تنهایی علی ، گریه هایش بر چاه ، تنهایی حسن ، لخته های جگرش در طشت ، تنهایی حسین ، پاره های جگرش در صحرا ، در کربلا ، اِرباً اِربا... همه از اینجا شروع شد...

چه مصیبت هایی !

مصائب و ظلم های روا شده بر پدران و مادرم را چگونه تحمل کنم؟!چگونه شاکی نشوم؟! مگر می شود؟!

به خودم می گویم تو چه پسری هستی ؟! غیرتی شو ! مادرت است  ، پدرت است...

غیرتی میشوم ، به هم میریزم ، شاکی میشوم ! از این ظلم ها ، از این نامردی ها ، از این نامرد ها...

اما بعدش چه ؟! وقتی بهم ریختم ، وقتی شاکی شدم از این ظلم های عظیم ، از این همه نامردی در حق مردان خدا ، چه کنم ؟! چه بگویم ؟! چه بخواهم؟! نمیشود که دست روی دست گذاشت و فقط گریه کرد.گریه آرامم می کند اما قانعم نه ! ساکتم می کند اما ساکنم نه ، راضی ام نمیکند.

پس چه بخواهم؟! خدایا کمکم کن.راهی نشانم بده...

خدا میگوید مگر نگفتم به تان که چه کنید ؟! چه بخواهید؟! مگر زیارت نمیخوانید عاشورایی؟! مگر در زیارت عاشورا نگفتم که چه کنید؟!

راست می گوید.خدا را میگویم.یادمان داده که چه کنیم.چه بخواهیم.آنجا که از مصیبت می گوید.از زبان ما می گوید.می گوید که اینطور بگویید. اینطور بخواهید.

دلسوخته ی غم ها و مصیبت ها اینطور میگوید : " یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ..." چه مصیبت بزرگی...

بعد از آن می گوید "فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها..." خدا لعنت کند باعث و بانی اش را...

حالا موضع گیری میکند دربرابرشان ، در برابر ظالمان " بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ..."

بعد از ذکر عظمت مصیبت و لعن و اعلام بیزاری از بانیان این ظلم عظیم ، باز فضای غم و اندوه خود را نشان می دهد و سختی و سنگینی بار این غم عظیم را بار دیگر یادآور می شود "بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ" پدر و مادرم به فدایت ، مصیبتت کمرم را شکست...

اما حالا...

اینجا شاه بیت این غزل الهی است.اینجا که از غم و مصیبت و درد و سوز و ناله گفته ، اینجا که بهم ریخته و شاکی شده ، حالا میخواهد واکنش نشان بدهد ، میخواهد بگوید ، بخواهد ، از خدا... "فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ" خدایا روزی ام کن که بهمراه امام منصور ، امام منتقم ، امام زمان ، من هم باشم و برویم و انتقام بگیریم ، خونخواهی کنیم برای حسین ، برای پدرانمان برای مادرمان.اللهم الرزقنا...

آری جواب این است.واکنش این است."انتقام گیری"...

اصلاً هرجا ظلم ها را شمردی ، نامردی ها را شنیدی باید در آخر به "انتقام" برسی.به امام منتقم برسی.هرجا از حسن و حسین و مظلومیت هایشان گفتی ، باید منتقم بخواهی.مگر نه اینکه در ندبه ی جمعه ها میخوانیم "اَینَ الحسن و الحسین،اَینَ اَبناءَالحسین..." تا میرسیم به "اَینَ الطالبُ بِدَمِ المقتولِ بِکربلا..." ...

آری.«انتقام»...

البته نه آن انتقامی که در ذهن و تعبیر ماست.نه آن انتقامی که ما معنی میکنیم.که عبارت است از خالی کردن حرص و کینه ی خود و انجام ظلم متقابل در برابر ظلم...

نه.العیاذ بالله ، امام معصوم ، انسان کامل که مثل مانیست که بخواهد از روی حرص کینه ی شخصی و جهت التیام نفس عمل کند.

نه.منظور آن انتقامی است که خدا در کتابش از آن حرف زده.آنجا که در چهارمین آیه از سوره ی آل عمران می گوید "من قبلُ هُدَیً للناس و انزل الفرقان،اِنَّ الذین کفروا بآیاتِ الله ، لَهُم عذابٌ شدید،والله عزیزٌ ذوانتقام" یعنی کیفر کافران بعد از آنکه با آمدن فرقان ، حق و باطل مشخص و همه چیز بر همه کس روشن شد.که این انتقام چیزی جز عدالت نیست...

امام منتقم ، انتقام گیرنده و مجازات کننده ی جبهه ی باطل است.جبهه ی بدی ها ، جبهه ی نامردی ها...

آری این چنین است...

خوب راهکاری نشانم داد خدا ... اینکه بعد از شنیدن روضه و اشک و آه ، انتقام گیری بخواهم...

حالا می فهمم که آن نوجوان بسیجی که شب عملیات زیارت عاشورا میخواند و سربند یامهدی می بست ، پشت لباس خاکی اش مینوشت " می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم " و دل را به دریا میزد و عاشقانه پا به میدان میگذاشت ، چه فهمیده بود از زیارت عاشورا...

فهمیده بود که باید انتقام بخواهیم.بخواهیم تا بیاید و ...

اما هنوز نیامده و هنوز محقق نشده آن انتقام.و ما همچنان منتظریم...


همچنان منتظریم...

هنوز منتظر منتقمِ پشت ابرِ آن ماه بانویی هستیم

که نه پشت ابر که در پشت «در» ناله ی مظلومیت سر داد...

ما منتظر منتقم فاطمه هستیم.




                                   و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره...

عزای فاطمیه یعنی ادای حق رسالت

                           

عزای فاطمیه یعنی ادای حق رسالت

تعجبی ندارد که در ایام نوروز لباس عزا تن کنند؛ چرا که نوروز، روز مرگ دجال است و شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسوایی رگ و ریشه دجال است. نوروز؛ روز شکستن بت‌های قریش است و فاطمه زهرا شهید شد تا امت پیامبر به قهقری نرود. شهادت صدیقه طاهره باعث شکستن دو بت قریش بود. از این جهت نوروز امسال همگام با «هِق هِق»هایی است که در واقع ندای «حَق حَق» است.


عزای فاطمیه یعنی ادای حق رسالت. هرچند مردم مدینه نتوانستند اجر رسالت را پرداخت نمایند و هرچند که اهل مدینه، نتوانستند حق را بیایند اما امروز ایران همان ایرانی است که پیامبر اسلام از غیب به آن خبر دادند و فرمودند: «لو کان الدین متعلّقا بالثریّا لتناوله رجال من أبناء فارس ....» (۱) اگر دین آویزان در ستاره ثریا باشد مردانی از فارس به آن خواهند رسید.


اگر عرب مدینه ان روز نتوانست و یا نخواست که ایه شریفه: « قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» را بفهمد و به جای تسلیت به آن بانوی مجلله به پشت درب خانه‌اش هجوم آوردند دو بار پشت در خانه وحی هیزم جمع کردند. (۲) سرانجام در خانه وحی را آتش زدند و کردند آنچه که کردند. امروز ایرانیان و همه شیعیان جهان آیه مودت را خوب فهمیده‌اند و محبت اهل بیت را جرعه‌جرعه نوشیده اند و به تاسف این واقعه ناگوار حتی در نوروز این مناسبت باستانی عزادار خواهند بود.


پی نوشت ها:
۱. بحارالأنوار، ج30، ص 223
۲. زخم آتش علی لباف

اهل بیت، نوروز و ایران سه واژه‌ای که با یکدیگر عجین شده‌اند

 

 

نوروز روز برائت از دشمنان خداوند و اهل بیت (ع)

نوروز روزی است که بزرگ‌ترین دشمنان خدا در آن روز نابود شده‌اند و روزی است که در آینده خبیث‌ترین دشمنان خاندان وحی در نوروز به هلاکت خواهند رسید، لذا می‌توان گفت نوروز روز هدم کجی‌ها و نابودی دروغ‌های بزرگ است.

در روایت شریف آمده است: «نوروز روزی است که امیر المومنین علی علیه السلام بر شانه رسول الله رفت و بت‌های قریش را سرنگون ساخت و در نوروز بود که حضرت ابراهیم بت‌ها را شکستند. نوروز همان روزی است که رهبر خوارج «ذی الثدیه» به درک واصل شد و امیرالمومنین بر خوارج پیروز شد. در نوروز حضرت قائم که خداوند ظهورش را نزدیک بگرداند بر دجال پیروز می‌شود و در کوفه دجال را به دار خواهد آویخت و هیچ نوروزی نیست الا اینکه ما اهل بیت متوقع ظهور امام زمان در آن هستیم» (۱)

نوروز برای اهل بیت است

شاید در تصور ما این باشد که ایام خاصی متعلق به اهل بیت است مثل نیمه شعبان یا روز غدیر و یا روزی مثل روز عاشورا، اما حقیقت این نیست. نوروز هم متعلق به اهل بیت عصمت و طهارت می‌باشد، لذا ادعای اینکه نوروز خاص ایرانیان است با روایات تطبیق نمی‌کند در این روایت بسیار جالب می‌خوانیم: «نوروز از ایام ما می‌باشد و از ایام شیعیان ما است این روز را عجم حفظ کرد و شما (منظور عرب) آن را ضایع کردید...» (۲)

علاوه بر این که نوروز روز اهل بیت است روزی است که توقع ظهور امام زمان نیز در این روز می‌رود که در سطور گذشته به آن اشاره شد، اما نکته‌ای بسیار جالب در این روایت تعریف و تمجید بی‌نهایت بالا از فارس یعنی ایرانیان می‌باشد. به نظر می‌آید که این بزرگترین تعریف از یک قوم توسط اهل بیت باشد.

ایران باستان محب اهل بیت بوده است

زمانی که یک آیین یا آداب رسوم بعد از چند هزار سال هنوز زنده است، دلالت بر اهمیت ویژه آن آیین یا آداب و رسوم می‌کند و عمیق بودن این رسم یا آیین را در نهاد آن ملت می‌رساند که باعث شده است بعد از هزاران سال هنوز زنده باشد. مانند ایام شهادت حضرات معصومین که بعد از گذشت صدها سال هم چنان زنده و پا برجاست بالاخص ایام شهادت امام حسین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

نوروز سالیان طولانی است که در میان ایرانیان بوده است شاید بیش از چهار هزار سال. با توجه به ریشه نوروز در اعماق تاریخ ایران زمین، و علت بزرگی این روز نزد ایرانیان با توجه به فرمایش امام صادق علیه السلام می‌توان چنین نتیجه گرفت که ایرانیان همواره حفظ کننده و احیاگر حقیقت بوده‌اند. نوروز سمبل اوج محبت و دوستی ایرانیان به اهل بیت خاصه امیرالمومنین علیه السلام است. و چه تعبیر ظریفی را امام صادق علیه السلام به کار بردند؛ اینکه نوروز روزی برای ما و شیعیان ما است که ایرانیان آن را حفظ کردند.

نوروز؛ شاهد شیفتگی ذاتی ایرانیان به امیرالمومنین

ایرانیان باستان، روزی را بزرگ داشتند که درآن روز قرار بود که از همه برای امیرالمومنین بیعت گرفته شود. نمی‌توان گفت این هم‌خوانی بین رسم ایرانیان و اموزه‌های شیعه اتفاقی است و گذشتگان فارس از اهمیت ویژه این روز بی‌خبر بوده‌اند؛ چراکه امام علیه السلام می‌فرماید «فارس‌ها این روز را حفظ کردند» از این رو شیفتگی ذاتی ایرانیان به امیرالمومنین باعث شده است که ایران، اسلام و نهایتا شیعه را بپذیرد و نوروز شاهدی بزرگ بر این مدعا است.

اهل بیت، نوروز و ایران سه واژه‌ای که با یکدیگر عجین شده‌اند

برخی حمله یک سری عرب به رهبری انسانی جاهل و غاصب را علت هدایت ایران به نور اهل بیت دانستند که این امر هم جفا به اهل بیت است و هم نادیده گرفتن شأن بلند ایرانیان. نمی‌توان خردورزی ایرانیان را در قبول کردن اهل بیت نادیده گرفت و تشیع ایرانیان را به چند سال حکومت یک سلسله در ایران منحصر کرد.

به هر حال ایران از باستان تا کنون سرزمین اهل بیت بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود کما اینکه در روایات ظهور حضرت مهدی این امر روشن است که ایران سرزمین یاوران حضرت مهدی است. اهل بیت، نوروز و ایران سه واژه‌ای هستند که با یکدیگر عجین شده‌اند. هرجا نامی از ایران برده می‌شود محبت و ارادت به اهل بیت نیز همراه آن به ذهن شنونده متبادر می‌شود. ایران، در موسم‌های شادی اهل بیت شاد است و در زمان‌های عزای اهل بیت یک پارچه عزادار است.

دوستی با اهل بیت اجر رسالت است

ایرانیان بارها نشان داده‌اند که دوستی با اهل بیت را با هیچ چیزی عوض نخواهند کرد هرچند که در این راه سنگین‌ترین هزینه‌ها را پرداخت کنند. هرگاه نوروز با محرم قرین شده است دسته جات عزاداری برپاشده و پرچم‌های سیاه بر افراشته است.

نوروز یعنی پایبندی ایرانیان به ولایت علی علیه السلام. نوروز یعنی انتظار نابودی دجال‌ها. نوروز یعنی انتظار موعودی که بناهای شرک و نفاق را در هم می‌پاشد. و امسال نوروز قرین است با ایام شهادت بانوی بزرگی که برای حفظ ولایت علی علیه السلام جان خود و فرزند شش ماهه خویش را فدا کرد. 

پی نوشت ها:
۱. مستدرک‏الوسائل، ج 6، ص 352 - 40- باب استحباب صلاة یوم النیروز
۲. مستدرک‏الوسائل، ج 6، ص 352 - 40- باب استحباب صلاة یوم النیروز

نوروز از اسماء امیرالمومنین علی علیه السلام

          

مدح بلند نوروز در فرمایشات اهل بیت علیهم السلام


تعابیری که در روایات از نوروز شده تعابیری بلند است؛ باید به این نکته توجه داشت که تعریف اهل بیت از یک موضوع مانند نوروز نشان‌دهنده حقیقتی در آن مطلب است و نباید این گمان به ذهن رجوع کند که اهل بیت قصد داشتند نوعی هم‌خوانی با آموزه های اسلام یا نوعی جهت‌دهی به یک سنت قدیمی ایجاد کنند.


بالاترین و مهمترین آموزه اسلام و قرآن که حتی توحید را هم تحت الشعاع خود قرار می‌دهد بحث ولایت علی علیه السلام است. به حدی که اگر شخصی سال‌ها به عبادت بپردازد ولی ولایت و وصایت آن حضرت را معتقد نباشد اعمال او، نماز او و موحد بودن او برایش سودی نخواهد داشت. از این رو ولایت بالاترین آموزه دینی اسلام است. نوروز در روایات پیوندی مهم با ولایت علی علیه السلام دارد.


نوروز از اسماء امیرالمومنین علی علیه السلام


از نبی مکرم اسلام روایت است که برای علی علیه السلام هفده اسم است نزد عرب «علی» نزد مادرش«حَیْدَرَةُ» در تورات الیا در انجیل «بریا» در زبور«قریا» در روم «بظرسیا» و نزد فارس‌ها «نوروز»و ... است. (۱)


نوروز روز بیعت با امیرالمومنین


نوروز روزی است که با علی علیه السلام بیعت شد. نوروز روز ولایت است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «نوروز روزی است که پیامبر امر کردند که اصحاب با علی علیه السلام بیعت کنند. از انجاییکه علی علیه السلام امیر مومنین است، نوروز روزی است که از جنیان بر ولایت علی علیه السلام بیعت گرفته شد؛ نوروز روزی است که در آن برای امیر المونین بیعت گرفته شد و در نورز بیعت دوم واقع شد» (۲) معلوم است که در نوروز دوبار برای امیر المومنین بیعت گرفته شده است.

 

پی نوشت ها:
۱. .الفضائل (لابن شاذان القمی) ص 175 و فی ذکر اللوح المحفوظ الذی نزل به جبرئیل على النبی ص ما ینفع للمستبصرین
۲. مستدرک‏الوسائل، ج 6، ص 352 - 40- باب استحباب صلاة یوم النیروز

نوروز مورد تایید اهل بیت

           

اهل بیت، نوروز و ایران سه واژه‌ای که با یکدیگر عجین شده‌اند/ عزای فاطمیه یعنی ادای حق رسالت
اهل بیت، نوروز و ایران سه واژه‌ای هستند که با یکدیگر عجین شده‌اند و هرجا نامی از ایران در میان باشد...

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - حامد صارم؛ اقوام مختلفی که در جای جای این کره خاکی زندگی می‌کنند دارای آداب و رسوم مخصوص به خود هستند. آداب و رسوم‌های مختلف خواستگاه‌های مختلفی دارند؛ بعضی از آداب و رسوم‌ها متاثر از شرایط آب و هوایی منطقه زندگی این اقوام می‌باشد که نوع پوشش و تنوع غذایی که در مناطق مختلف وجود دارد را می‌توان از این قبیل دانست. برخی از این آداب و رسوم متاثر از اعتقادات خاصی است که در قومیت‌های مختلف موجود است. این قسم از آداب و رسوم ها شاید از اهمیت بالاتر و حساسیت ویژه ای برخوردار باشد.

با توجه به این مهم که اعتقادات اعم از صحت و سقم می‌باشد چه بسا بعضی از این اداب و رسوم‌ها از مصادیق خرافات باشند، اما نمی‌توان به یکباره همه آداب و رسوم را متهم به خرافه‌گرایی کرد و باید در ریشه‌ها و خواستگاه‌های آن‌ها دقت کرد و با توجه به آن به قضاوت نشست. بسیاری از آداب و رسوم‌ها ریشه در تعالیم وحیانی انبیاء الهی دارد.


حجت قبل از خلقت است


باید به این نکته توجه کرد که قبل از خلقت نوع بشر، خداوند ابتدا حجت خویش را خلق نموده است. (1) و یکی از شئون مهم بشر، زندگی اجتماعی انسان است.


بی‌شک مهم‌ترین تاثیرات در فرهنگ‌ها مرهون تلاش انبیا در طول تاریخ بوده است؛ زیرا یکی از شئون مهم انبیا الهی در میان جامعه بشری فرهنگ سازی ایشان است؛ و فرهنگ صحیح یکی از حیثیات امر هدایت است. از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها و آداب رسوم کهن که در اقوام مختلف موجود بوده ریشه‌ای وحیانی دارد، البته نباید از نظر دور داشت که برخی آداب و رسوم هایی که منشا پیدایش آن انبیای الهی بوده اند؛ در طول تاریخ دستخوش دگرگونی های مختلف شده است و با خرافه مخلوط شده است.


نوروز از جمله آداب و رسومی است که از باستان تا به امروز باقی مانده است. هرچند نوروز از آداب و رسومی است که ریشه در اعتقادات صواب دارد اما آغشته به خرافاتی هم شده است که از جمله آن خرافه‌ها می‌توان نحوست روز سیزدهم را نام برد.


نوروز مورد تایید اهل بیت


اما اصل نوروز ریشه در فرهنگ‌سازی انبیا و پیامبران گذشته دارد؛ چراکه نوروز در نزد اهل بیت علیهم السلام مورد تخطئه و نهی قرار نگرفته است. قابل توجه است که برخی از رسوم ایران باستان در نگاه ائمه معصومین (ع) مغایر با فرهنگ و سنت حنیف ابراهیم معرفی شده است، اما نوروز با حنیفیت ابراهیم خلیل الله مغایرتی ندارد. بنابر این در نزد ایرانیان آداب رسوم باستانی با توجه به تایید اهل بیت دارای ارزش و اعتبار خواهد بود و الا صرف باستانی بودن یک آداب و رسوم به خودی خود ارزش نیست.


باید توجه داشت که آداب و رسوم و فرهنگ با یک شی عتیقه بسیار متفاوت است. ممکن است یک کوزه گلی که از گذشته دور تا به امروز به ما رسیده است ارزشی باستانی داشته باشد؛ نباید ارزشی که برای اشیاء عتیقه وجود دارد باعث خلط این موضوع شود که هرچیزی که مربوط به گذشته است ارزشمند می‌باشد. چه بسا سنت هایی که در گذشته چه ایران باستان و چه عرب جاهلی وجود داشته که خرافه محض باشد.


نوروز در کلمات اهل بیت در حد بالایی مدح شده است و هرچند که در روایات از آن تعبیر به عید نشده است. از این رو برای نورز قائل به ارزش هستیم.  

پی نوشت ها:
1. اشاره به آیه 30 سوره بقره «...انی جاعل فی الارض خلیفه....»

سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی

پیام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲


 بسمالله‌الرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.

تبریک عرض میکنم به همهی هممیهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همهی ایرانیان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همهی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانواده‌هایشان، و همهی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همهی مسلمانان عالم، مایهی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هممیهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همهی ما لازم است.

ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمدهی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامهریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِبه پشت سر و راهی که طی کردهایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کردهایم، چگونه حرکت کردهایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.

سال ۹۱ مثل همهی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوسها همراه است، با فراز و نشیبها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم، خودمان را به اوجها برسانیم.

آنچه که در طول سال ۹۱ از جنبهی مواجههی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.

در زمینهی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهیها و سهلانگاریها انجام گرفت که به نقشههای دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعهی نظام و مجموعهی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.

در عرصهی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینهی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بینالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.

در زمینهی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمهی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. یک نمونهی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحهی تحریمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعیت و روحیهی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، و هم در همهی زمینههای حیاتیِ دیگر.

سال ۹۲ برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آیندهی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.

البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریلگذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.

در زمینهی امور سیاسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میکند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.

به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز .
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

مال مردم خوردن وجود نداشته باشد...(پیام نوروزی سال 29/12/1375)

در جامعه یی که تلاش و بد عمل کردن نسبت به محرومان و بی اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد‚ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد‚ اگر خلقیات اسلامی - همان چیزهایی که در اسلام برای یک انسان فضیلت است‚ همان چیزهایی که به تعبیر روایات‚ جنود عقل است - رواج پیدا کند‚ مردم اهل صبر و استقامت باشند‚ اهل توکل و تواضع و حلم باشند‚ نسبت به یکدیگر بدبین نباشند‚ نسبت به احوال یکدیگر بی تفاوت نباشند‚ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد‚ زیاده روی و اسراف و ریخت و پاش و این چیزها نباشد‚ اگر حرص و افزون طلبی در امور مادی نباشد‚ این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل می شود. گرفتاری امروز مردم دنیا‚ حتی کشورهای ثروتمند و پیشرفته‚ این چیزهاست. تهیدستی از اخلاقیات است که انسانیت را امروز در دنیا پریشان کرده است.(پیام نوروزی سال 29/12/1375)

           

درد نوشت: ای کاش مسئولین هم در این اوضاع اقتصادی صرفه جویی کنند...جلسات و همایش های غیر ضروری...سفرهای غیر ضروری و بریز و بپاش های این سفرها رو حذف کنند....کمی به درد مردم برسند و با آنان همراه و همسطح باشید....مردم میتوانند از عهده گرانی ها بربیایند...چون ایمان دارند که روزی دهنده خداست...میتوان یک سال آجیل نخرید...میتوان یکسال پسته نخورد...هیچ کی از پسته نخوردن نمی میره..مهم اینه که حق این مردم اینهمه گرانی نیست...و بعد مسئولین فقط تو سفرها و همایش های آنچنانی باشند...مردم میتوانند از بریز و بپاش های بیجا جلوگیری کنند ...مردم این سختی ها را تحمل میکنند ...این زمستان هم میگذرد...خدانکند روسیاهی آن برای خیلی ها بماند....کمی هم مسئولان همدلی کنند...اسراف مسئولان دولتی بیت المال است...گناهش چندین برابر است....بیت المال حق مردم است...حق آسایش...حق راحتی...حق رفاه....نکند شرمنده شوید...

دل نوشت: اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ وَ شَکَاسَةِ الْخُلْقِ وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ........خدایا! به تو پناه مى‏آوریم، از توفان حرص و تندى و شدّت خشم، و چیرگى حسد و ناتوانى صبر، و کمى قناعت و ناسازگارى اخلاق، و پافشارى و سماجت شهوت و صفت تعصّب.

           ماه من...غمگین مباش...وقتی که گرفته باشی تمام دنیا تار است مولایم....

فضای تجملاتی....

زندگی تشریفاتی دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجملات و تشریفات است‚ که این بد و دون شان انسان والاست‚ یعنی یک وقت انسان به یک چیز غیر لازم پایبند می شود که دون شان انسان است‚ بعلاوه‚ مسرفانه است‚ تضییع سرمایه ها‚ تضییع اموال و تضییع موجودیها در آن هست‚ این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است‚ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زیاده روی است و بد است‚ لیکن جنبه دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه اول نیست‚ و آن انعکاس تجمل شما در زندگی مردم است‚ بعضیها از این غفلت می کنند! وقتی شما جلوی چشم مردم‚ وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آن چنانی می کنید‚ این یک درس عملی است و هرکسی این را می بیند‚ بر او اثر می گذارد‚ حداقل این را باید رعایت کرد. فضا را‚ فضای تجملاتی و تجمل گرایی و عادت کردن به تجمل قرار ندهیم‚ چون امروز اگر این روحیه تجمل گرایی در جامعه ما رواج پیدا بکند - که متاسفانه تا میزان زیادی هم رواج پیدا کرده است - بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلا حل نخواهد شد. (دیدار با کارگزاران نظام - 4/10/1378)

صرفه جویی و اسراف...

                     مفاسد باید به دور از «اظهارات نسنجیده» و با «حفظ آرامش افکار عمومی» پیگیری شود

صرفه‌جویى، یعنى آن چیزى را که قابل استفاده است و مى‌توانیم از آن استفاده کنیم، دور نریزیم. نسبت به امکانات، با هوس رفتار نکنیم. دائماً چیزهاى ماندگار را نو کردن و چیزهاى ضایع نشدنى را دور ریختن، روش درستى نیست. به نظر من باید مسؤولان کشور، راه صرفه‌جویى و مقابله با اسراف را به مردم بیاموزند. من به صورت کلّى این را عرض مى‌کنم. خودِ مسؤولان دولتى هم نباید اسراف کنند. اسراف مسؤولان دولتى، از اسراف مردم عادّى مضرتر است؛ زیرا که این اسراف در بیت‌المال است.(بیانات امام خامنه ای)

از قناعت خجالت نکشید....

                    

قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضیها خیال می‌کنند که قناعت مال آدمهای تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حد کفایت، انسان توقّف کند.توقّعات مادّیِ زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان می‌شود، اگر انسان توقّع خودش را از زندگی توقّع کمی قرار دهد، این مایه‌ی سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوبست.(بیانات امام خامنه ای)