1- تسلیم شدن ایران اسلامی در مقابل آمریکا
براى امریکا مهم است که ایران اسلامى که از روز اوّل به دلایل روشنى در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمىکنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره مىکنیم! مىگویند بفرما، ابرقدرتى کامل شد! این منطقهاى هم که زیر بار نمىرفت، زیر بار آمد؛ اینجا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلى مهّم است. البته در مورد رابطه، اینطور نیست؛ بعد خواهم گفت. امریکاییها نسبت به رابطه، طور دیگرى فکر مىکنند. آن چهکه براى آنها خیلى مهّم است، مذاکره است. مىخواهند ایران پشت میز مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آنوقت سرِ رابطه داستانها و حکایتها دارند.
2- آسوده شدن خیال آمریکایی ها از از مبارزات دنیای اسلام
نکته دوم براى اینکه مذاکره با ایران براى امریکا اهمیت دارد، این است که حرکت جمهورى اسلامى و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامى در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّى در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامى خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزهاى را به نحوى شروع کنند. بعضى از این مبارزات، مبارزات سیاسى با دولتهاست. بعضى از این مبارزات، مبارزات اصلاحى است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه اینها، از این قلّه جمهورى اسلامى و امام و این ملت، سرازیر شدهاند.
من کسانى را در دنیاى اسلام مىشناسم و اطّلاع دارم که مذهب اهلبیت را بدون هیچگونه تبلیغى، فقط براى خاطر قضایاى جنگ قبول کردند. همین که شما جوانان، شما جانبازان، شما ایثارگران به میدان جنگ مىرفتید و این خبرها در دنیا به همین شکل منتشر مىشد؛ همینکه مادران آنطور شجاعانه مىایستادند و آن شجاعتها را به خرج مىدادند، عدّهاى را در دنیا مسلمان کرد، عدّهاى از مسلمانان را شیعه کرد، عدّه بیشترى را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ایران کرد و احساسات اسلامى بروز کرد. در حقیقت، قطب همه اینها، ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى است.
اگر جمهورى اسلامى با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکاییها خیالشان از این جهت راحت مىشود؛ به هرجایى در دنیا مىگویند: شما براى چه تلاش مىکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پاى ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و اینجا پاى میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه مىگویید؟! یعنى با تسلیم ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ایران به نشستن پاى میز مذاکره با امریکا، خیال امریکا از بسیارى از این مبارزات دنیاى اسلام آسوده خواهد شد.
3- رسوخ فکر بی اعتنایی به آمریکا در کشورهای جهان
درست توجّه کنید! هر کدام از اینها، بحثهاى طولانى و مفصّلى دارد که جایش در مجالس ویژه این حرفهاست. من مایلم که در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض کنم. مذاکره براى اینها مهّم است. ببینید؛ بسیارى از کشورها هستند که دولتهایشان از دوستان دولت امریکا محسوب مىشوند؛ یعنى تحت نفوذ و تسلیم دولت امریکا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریکاست و کلاًّ تابع امریکا هستند؛ با فلانجا قطع رابطه کنید، فلانجا را معامله کنید، فلانجا را معامله نکنید، نفت را اینگونه کنید، مس را آنطور کنید. این دولتهایى که تسلیم امریکا هستند، بتدریج این فکر برایشان به وجود مىآید که دولتى به نام جمهورى اسلامى ایران هست که به امریکا هیچ اعتنایى نمىکند؛ امریکا هم نسبت به آن دولت نمىتواند هیچ آسیب جدّى بزند. پس، علّت اینکه ما از امریکا اینقدر مىترسیم، چیست؟
این سؤال امروز در ذهن بسیارى از مسؤولان کشورهاى اسلامى و غیر اسلامىِ به اصطلاح خودشان جهان سومى وجود دارد و براى دستگاه امریکا موجب زحمت جدّى شده است؛ خارج شدن از حالت تبعیت و تسلیم، به خاطر وجود جمهورى اسلامى، که جمهورى اسلامى هست، هیچ اعتنایى هم به امریکا نمىکند و امریکا نمىتواند هیچ کار مهمّى با آن انجام دهد. چرا؛ گاهى اوقات هارت و هورت مىکنند؛ مثلاً قانون «داماتو»یى مىگذرانند، قانون هم بعد از چند ماه به خودى خود منسوخ مىشود؛ کار اساسى نمىتوانند بکنند. پس، چرا ما خودمان را بیخودى معطّل کردیم و اسیر امریکا شدیم؟
براى امریکا خیلى خطرناک است که این فکر در دوستان و در تبعه دولتهاى تابع و پیرو او رسوخ پیدا کند. امریکا در پى یک جواب است؛ باید کارى کند که به آنها اینطور تفهیم شود که: «دیدید، این محاصره اقتصادى و همین فشارهایى که ما علیه جمهورى اسلامى به خرج دادیم، بالأخره جمهورى اسلامى را هم خسته کرد و مجبور نمود که او هم بیاید و زانو بزند و از آن پایگاه و از آن گردن برافراشتهاى که داشت، بناچار پایین آید!». این را به دولتهایى که پیرو و تابعش هستند، تفهیم کند که: «نخیر؛ اینطور هم نیست که شما خیال کنید کسى که با ما نباشد، مىتواند از آسیب در امان بماند. جمهورى اسلامى هم بالاخره مجبور شد بیاید!››
4- تبلیغات بر شایعه شکست قطب اسلام
یک نکته دیگر هم هست که موجب مىشود حقیقتاً مذاکره براى امریکاییها به عنوان یک ابرقدرت مهم باشد و آن، این است که در مصاف دو قطب مبارز که الان نوزده سال یا بیست سال است که در صحنه سیاسى عالم، مبارزه مىکنند - قطب استکبار از یک طرف، و قطب اسلام از طرف دیگر؛ قطب استکبار به رهبرى امریکا، و قطب اسلام به محوریّت نظام جمهورى اسلامى که تا به حال هم گسترش و پیشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است - شما هرچه صحنه دنیا را نگاه مىکنید، مىبینید کشورهایى که بوى حرکت و نهضت اسلامى در آنها استشمام نمىشد، وضعى برایشان به وجود آمد که حکومتهاى اسلامى - لااقل به تناسب آن کشورها - در آنها به وجود آید! در ترکیه به صورتى، در الجزایر به نحوى و در جاهاى دیگر نیز همینطور. البته با همه اینها هم برخورد کردند؛ اما با احساسات مردم که نمىتوانند برخورد کنند؛ نمىتوانند با احساسات مردم آنطور برخورد کنند که مثلاً با حکومت «رفاه» در ترکیه یا با بعضى از حکومتهاى دیگر برخورد کردند. احساسات مردم به حال خود باقى است.
تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یکدیگر - که قطب، استکبار از یک طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است - پیشرفت و مبارزه و پیروزى، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استکبار پیشرفتى نداشته است. اینها مىخواهند با شایعه مذاکره جمهورى اسلامى - که بگویند جمهورى اسلامى تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند - اینطور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامى شکست خورد و مجبور به عقبنشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید.
مىخواهند این را تفهیم کنند که دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقبنشینى شده است. مىخواهند بگویند که اسلام انقلابى از حرفهایش گذشت و برگشت. مىخواهند بگویند همه این حرفها در طول این نوزده سال - ده سال اول که امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند - به گوشهاى گذاشته شد، به دست فراموشى سپرده شد و همه این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند که ما با دشمن کنار نمىآییم و تسلیم دشمن نمىشویم. این شایعات براى این هدف است که آن گذشته را تخطئه کند. بالاخره امریکا از اینکه شایع شود جمهورى اسلامى تسلیم شده است تا با امریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند - یعنى از حرفها و ادّعاهاى خود نسبت به استکبار دست بردارد - بیشترین استفاده را مىکند. این جنجال تبلیغاتى براى این است. لذا با اینکه رئیس جمهور محترم در مصاحبهاش گفت که ما مذاکره نمىکنیم؛ گفت که ما احتیاجى به مذاکره نداریم، آنها گفتند بله، این مقدّمه مذاکره است؛ مىخواهند مذاکره کنند! هر کسى چیزى گفت؛ جنجالى در دنیا درست کردند. پس، انگیزههاى امریکا و دستگاههاى خبرى امریکا از این جنجال این است.
بیانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
اشتری را دید موشی بی خرد
میل آن کرده که در لانه اش برد
در دهن بگرفت خود افسار آن
هم شتر بودی پی موشک روان
تا رسیده در دم سوراخ موش
با زبان حال گفت آن تیزهوش
موشکا این خانه نبود در خورم
کی توانم اندر این خانه روم
کی شتر در خانه ات گنجد بگوی
بهر این خانه دگر کس را بجوی
یا که دیگر خانه بگزین این زمن
کان همی باشد سزاوار چو من
ای برادر یا نمازی می گذار
کو بود اندر خور پروردگار
یا که معبود دگر پیدا نما
کاو سزاوار نمازت باشدا
در ادامه برخی از مطالب و عکسنوشتهای منتشر شده با این موضوع را میتوانید مشاهده کنید:
1- خدای دنیای واقعی همان خدای دنیای مجازی ست؟ اگر خودش را در جهان واقعی ببینی، یحتمل سرت را میاندازی پایین و عبور میکنی، ولی اسمش را، نوشتهاش، کامنتاش را، چراغ روشناش را که در دنیای مجازی میبینی، چشمت تنگتر میشود، خیرهتر میشوی به مانیتور، شاید ضربان قلبت هم کمی بالاتر برود.
2- دخترکم؛ از نظر قرآن یکی از ملاکهای بیحیایی، خودنمایی برای نامحرم است. خودنمایی فقط برای بدحجابها نیست، بلکه با حجاب هم میشود خودنمایی کرد؛ فقط مشتریاش فرق میکند. رعایت کن!
3- حالا اگر احوالپرسی نکنی چه میشود؟!
4- ماه ضیافت است و گشایش درهای حقیقی رحمتش حتی به روی این دنیای
مجازی... با تکیه بر ایمان و تقوا رنگ و بوی خدایی را برای این فضا به
ارمغان خواهیم آورد. به میهمانی خدا دعوت شدهایم... او را با چهره مجازی و
حقیقی خود بندگی کنیم.
5- میگفت... اینک بقیه مرا با اسم کوچک صدا میزنند تقصیر من است؟ گفتم... مردها میزان جدیتشان میشود حجابشان... اینکه یک نفر خیره خیره به یک خانم بدحجاب نگاه میکند تقصیر کیست؟ این هم همان... حجب مرد در میزان جدیت او در برخورد با نامحرم نمایان میشود و این نکته هم هیچ ربطی به تأهل و تجردش ندارد.
6- قدر هر کس به اندازه قدر اراده اوست؛ سر دوراهی کلیک کردن و نکردن، اندازه آدمها معلوم میشود؛ گاهی باید مدام برای خودمان روضه حرّ بخوانیم.
7- بانو... همان طور که در دنیای واقعی حیایت، حجابت، وقارت تو را از برخورد صمیمانه با هر نامحرمی بازمیدارد، همان طور که وقتی نگاهی آزارت میدهد؛ رویت را محکمتر میگیری اینجا هم در فضای مجازی در برخورد با نامحرم، رویت را بگیر در قالب کلمات.
8- این لبخندی که روی لب تو نشسته و او نمیبیند من را نگران میکند.
9- اول کامل مطمئن شدهای هیچ محرمی نمیتواند کارت را راه بیندازد؟
10- همه این چیزهایی که الان داری مینویسی اگر او را رودررو میدیدی هم میگفتی؟
11- چرا او باید بداند و بفهمد؛ حالت الان چطور است؟ داری چه کار میکنی؟ کجایی؟ در چه حالی؟
12- «ان الانسان علی نفسه بصیرة» مطمئنی که با ایمیل کارت راه نمیافتد که چت میکنی؟
سردار باقرزاده می گفتند؛ هر وقت توی کشور اتفاقی می افتاد و رهبری ناراحت بودند شهدا خودشون را به ما نشون می دادند.
حالا بازم انگار خبرایی که شهدا این جور سرزده اومدن ، با دستهای بسته !
دستهایی که به ما می گن این با غیرتها تسلیم دشمن نشدن ...
امان نامه نگرفتند ...
خلاصه که با دشمن راه نیومدن که این طوری دستاشونو بستن و شهیدشون کردن!
شاید اومدن به ما درس مقاومت و ایستادگی رو گوش زد کنند ...
گوش زد کنند به کسایی که درس غیرت و فراموش کردند...
این شهدا نماد غیرتند ، غیرتی که از حضرت عباس (ع) سرچشمه گرفته...
عباس (ع) تسلیم دشمن و وعده هایش نشد ، این شهدا به حضرت عباس (ع) اقتدا کردند و نمره قبولیشان را گرفتند.
خدا کند که در درس غیرت و ایستادگی مردود نشویم.