بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

بوی شهادت در لنگرود پیچید

" فرهاد خوشه بر "  به شهادت رسید



" اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلک"

در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم

بوی شهدای  مدافع حرم ، سومین بار به مشام رسید
"برادر پاسدار فرهاد خوشه بر از تیپ تکاور میرزا کوچک به شهدا مدافع حرم پیوست"

به گزارش پایگاه خبری " لات لیل " شهید فرهاد خوشه بر فرزند غلام ، متولد سال 1360 متولد خراط محله لنگرود ، بسیجی پایگاه مقاومت کوشالشاه لنگرود و پاسدار تیپ دوم میرزا کوچک مریدان ، در شامگاه یکشنبه 10 اسفند در کشور عراق به شهادت رسید. 

او در سال 1360 در یک خانواده مذهبی در  کوشالشاه لنگرود بدنیا آمد و دارای یک فرزند پسر به نام محمد ( 3 ساله ) و یک فرزند توراهی بود.  

مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر این شهید در روز پنج شنبه 14 اسفند ساعت 10 صبح برگزار خواهد شد.
بعد از شنیدن این خبر به حالم خودم افسوس خوردم و این احساس را داشتم که هر چه بیشتر در این دنیا دارم میمانم،لنگر دنیا دارد سنگین تر میشود و ما را نگه میدارد،از دوستان شهید درخواست دارم که ما را فراموش نکنند و پارتی ما بشوند.

شهادت این پاسدار رشید اسلام را به  همه پاسداران حریم ولایت تبریک و تسلیت عرض می نمایم.

نظرات 35 + ارسال نظر
آشنا سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:29

حالا حالاها مونده بهشون برسیم
اللهم رزقنا توفیق شهادت فی سبیلک

بله حالا حالاها مونده،به خاطر همین افسوس میخورم و هرچی هم بیشتر میگذره انگار دارم بیشتر فاصله میگیرم
اونم توی این ایام اوضاع خودم رو نگاه میکنم و مادر عالم رونمیتونم طاقت بیارم و وقتی فکر میکنم........
بله فکر کنم متوجه شدم.ولی بنظرم یک نیرو صرف بودن تاثیرش کمتره،دوست داشتم برنامه ای همچون شهید چمران داشته باشم.با تمام دوره هایی که رفته بود،رفت مدرسه جبل الامل به بچه ها درس داد.بعد وزیر و تمام مقام و خیلی چیزهای دیگه رو گذاشت و دید در جبهه بیشتر بهش نیاز دارند رفت.

آشنا سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:56

پس فکرکنم باید فعلا" منتظرشهادت باشید
سرانجام مثل دکتر چمران!
راستی شهیدخوشه بر هم لیسانس داشت

دارید به من تیکه میندازید من الگوی زندگیم شهید چمرانه تمام لحظات زندیگشو مرور کردم و نگاه کردم و باهاش زندگی کردم.حداقل اگه خونه ما اومده باشید متوجه میشید.
از موقعی که ایران بود و به پدرومادرش قول داد و رفت خارج و اتفاقات دانشگاهی که بود تا ازدواجش تا آموزش جنگ های چریکی و حضور در لبنان و مدرسه و تا ایران و وزارتخانه و دفاع مقدس.....
همه اش برایم الگوست و با خط مش او میروم جلو همچون شهیدانی مثل شهید قندی،عباسپور و کلانتری که در کنار شهید رجایی و باهنر بودند.

آشنا سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:58

نمیدونم خبر بهتون رسید یانه
فرداشب درمسجدشهدای لنگرود وداع باشهید هست

نه دیگه از بچه ها نپرسیدم.احتمالا نمیرسم به برنامه ولی سعی مو میکنم خودم رو برسونم.

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:11

خیلی هم جدی گفتم
چون با زندگی ایشون آشنایی دارم،گفتم
أصلا من دیگه باهات حرف نمیزنم

من که نگفتم جدی نگفتید.گفتم تیکه میندازید.
بالاخره هرکس یکجور برنامه میچینه.
دیگه چرا با من قهر کردید و حرف نمیزنید

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:12

مراسم فردا شب ساعت8اعلام شده
تشییع پس فردا 9صبح از سپاه لنگرود

ببینم میتونم هماهنگ کنم بیام.تشکر از اطلاع رسانیتون.

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:25

چون تیکه ننداختم میگید تیکه انداختی!
ما رفتیم....
التماس دعا
یاعلی

باشه قبوله.
حالا با ناراحتی نریدمن که اوضام میزون نیست شما هم با ناراحتی میرید دیگه بدتر
محتاج بیشتر به دعا هستم
علی یارتون

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:32

ناراحتی!!!!!!
من الان با ناراحتی نمیرم!

آره ناراحتم که با ناراحتی میرید.
تشکر از دستم ناراحت نباشید

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:40

از دستتون که ناراحت هستم اما برا بحث امشب با ناراحتی نمیرم!!!!!!!
شب خوش

خب الحمدلله امشب رو از دستم ناراحت نیستید
خواب رو شما دیدید،ناراحتی تون از دست منه
شب شما هم خوش باشه.

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 22:46

سلام
باز هم در فراغ سوختیم!
خوش به سعادت شهید فرهاد خوشه بر

حاجی و دوستان دیگر هم سوختند
امشب چه غوغایی بود!

علیکم سلام
خوش به سعادتون که تشریف بردید.
قرار بود بیام که صبح دوستان ما رو دعوت کردند هیئت،دیگه جاتون خالی اونجا بودیم،یا شایدم هم تشریف داشتید.
آره همون روزش هم با حاجی در ارتباط بودم بدجور می سوخت.
صبح اتفاقا با چندتا از دوستان نزدیکش داشتم صحبت میکردم.انشاا.. فردا شاید مراسم رفتم.

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:13

نه هیئت نبودم
اگر میومدم اونجا روی دلم میماند که مراسم وداع رو نرفتم!
بالاخره میشناختمشون و ارتباطات....
حاجی که کلا" امروز با شهید بود
دوستان دیگه غوغا کردن،تا ماه قبل با شهید درمسجدشهدا سینه زنی میکردن و امشب هم برای شب آخر...
قطعا" شهید فرهاد هم بابچه ها درمراسم امشب بوده

خب خدا رو شکر وقتتون رو برای کار ارزشی گذاشتید.
واقعا برای دوستان نزدیکش خیلی سخته و رنج آور
بله قطعا شهدا عند ربهم یرزقون هستند.
برای خانواده و اون بچه واقعا سخته،شاید به مرور خانواده کنار بیاند ولی هرچی بگذره اون بزرگتر بشه براش سخت تر میشه.توفیق صبر و استقامت خدا انشاا... به خانواده اش بده.
خواهش میکنم،اوضاع من هم بهتر از شما نیست.سر من هم درد میکنه،ما هم رفتیم که بخوابیم.
محتاج به دعا هستم
شب خوب و خوشی داشته باشید.
علی یارتون

آشنا چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:54

خدا سلامتی بده
ان شالله خواب شهید روببینید و ببینم

سلام
انشاا...
فقط خواب غولی چیزی مثل ما رو نبینید
مراسم امروز تشریف داشتید؟

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:00

سلام
مسخره میکنید؟
الحمدلله بله
واقعا" خدا به این مردم خیر بده ، تو این چند روز بخصوص مراسم تشییع سنگ تموم گذاشتند
ان شالله أجرشون روبگیرند
شما هم تشریف داشتید دیگه!

مسخره چرا!آخه قبلا سابقه دیدن من رو توی خواب داشتید و ناراحت بودید،دیگه توصیه بهتون کردم.
بله اومده بودم.
خدا خیر بده به این مردم واقعا در مواقع بخصوص میدونند چیکار و چطور انجام وظیفه کنند.
امروز دو سه تا صحنه واقعا جالب دیدم.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:12

من تا حالا گفتم از دیدنتون در خواب ناراحت شدم ؟؟؟

مثلاً کدوم صحنه ها؟(البته اگر دوست داشتید بگید)

خودتون اون شب گفتید خواب من رو دیدید،بعد ناراحت بودید از دست من.
مثلا یه راننده ون که توی ماشین نشسته بود،یهو اومد زیر تابوت رو بگیره یا....
حاجی یکدفعه از پشت چشمهامو گرفت.....بعد یه وقفه طولانی همدیگر رو دیدیدم.و.....

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:17

امشب دوستان هیئتی تا صبح قرار بود کنار مزار شهید بمونند
متاسفانه این توفیق رو نداشتیم!
بعد ازمراسم شام غریبان 2ساعتی موندیم ولی سعادت نداشتیم تا صبح بمونیم
حالا شاید2سه ساعت دیگه رفتیم

کار خوب و خداپسندانه ایی هستش که پیشش میمونند.
زیاد خوتون رو اذیت نکنید و فشار نیارید.
راستی امروز یادواره هم اومده بودید؟
توی مراسم امروز من رو دیدید؟یه سلام که میتونستید بکنید؟

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:25

بله
بیا بزن
کجا باید سلام می کردم؟

نه خواهش نکن نمیزنم
منو دیدید؟

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:26

ضمناً بازم از حرف بنده بد برداشت کردید
من گفته بودم ازتون دلگیرم بعدش گفتم دیشب خوابتون رو دیدم!

من فکر میکردم که گفتید خواب من رو دیدید بعدش در ادامه فرمودید که ناراحتید از دستم.حالا
فکر نمیکنم دلگیری با ناراحتی زیاد فرق بکنه،در کل راضی نیستید.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:28

کجا؟ صبح یا عصر؟

خونه پسر شجاع
مراسم دیگه.فرقی نمیکنه چه صبحش یا بعدازظهر.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:39

فکر کردید خیلی زرنگ هستید؟من که میدونم برا چی پرسیدید!!!
دیگه چون دلم براتون سوخت میگم دیگه
من سلام گفتم

دست شما درد نکنه(علیکم سلام)
اونوقت کجا؟
من متوجه نشدم؟
جوابتون رو ندادم؟

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:50

خب پس بالاخره حاجی رو دیدید. الان هم خیلی خوشحالید چون شانس آوردید که ایشون رو جایی دیدید که دعواتون نکرد و متاسفانه حالتون رو نگرفت

بله موقعی که من رو دیدند دیگه اجازه نداد جایی برم و پیش خودش منو نگه داشت.البته موقع خداحافظی یه کوچلو دعوام کرد.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:04

موقعی که من رو دیدید؟منظورتون دیدند بود که نوشتید دیدید؟
ی کوچولو دعوا کرد؟ چه بد!!!! کاش بیشتر دعوا میکرد
حتماً گفت پسر ؛ اینقد سنگین نزن ف به ما سر بزن ، حواست رو جمع کن و....

آره قبل از اینکه پیام رو بفرستید متوجه شدم و اصلاح کردم.
ای ای ای....اگه دست شما بود فکر کنم یه چوب هم میدادید به حاجی که منو بزنه
تقریبا یه چیزهایی شبیه به این گفت.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:07

قبل اینکه دعوام کنید بگم
شوخی کردم راجع به حرفای حاجی به شما

نهچرا دعوا کنم
فکر کنم اون ف توی جمله اضافه نوشتید.میدونم شوخی کردید

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:13

آخخخخ دقیقاً

دقیقا چیچوب میاوردید منو بزنه

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:17

بله اضافه بود میخواستم ویرگول بذارم(با تایپ که خوب آشنا هستید؟؟؟)

نه فقط شما تایپ بلد هستید

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:18

بله

یا ابوالفضل(ع)
شانس آوردیم دم و دست شما نیستیم.
نه اصلا شانس آوردیم چوب هستش اگه اسلحه دستتون بود فکر کنم رگبار میگرفتید من رو.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:20

بله نمیدونستید مگه فقط من خوب بلدم؟؟؟
باشه اشکال نداره
حالا که دیگه میدونی

نمیدونستم،والا پیش شما کلاس میومدماستاد تایپ
پروژه هم قبول میکنید تایپ کنید

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:24

بازم خیلی مزاحم شدم
دیگه رفع زحمت میکنم، ببخشید
ان شالله در تمام مراحل زندگی موفق و سربلند باشید و به لطف خدا ، ختم به .....

خواهش میکنم،مراحم هستید
انشاا... شما هم عاقبت به خیر بشید و همیشه در زندگیتون موفق و سربلند و سرافراز باشید.
شب خوبی داشته باشید.
راستی فردا شب احتمالا نیستم.
یاعلی

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:27

دم دست که هستید ولی دلمون نمیاد شما رو خیلی اذیت کنیم
نه بابا ، دیگه در اون حد هم نه!!!!!!!خدا نکنه

خب الحمدلله یکی دلش برامون سوخت
شوخی کردمبالاخره یه شغله دیگه.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:28

پروژه انجام میدم. تایپ قبول نمی کنم

پروژه اذیت و گیر آوردن ما دیگه

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:31

ان شالله هر جا هستید سلامت باشید
خداوند روح شهید فرهاد رو شاد کنه که باعث آشتی من با شما شد و باعث شد شما و حاجی همدیگر رو ببینید

بله از برکات و توفیقات حضور در مراسم شهداست دیگه.
مگه شما با من قهر بودید
شما هم هر جا تشریف دارید سلامت باشید.

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:37

اذیت و...
نه خدانکنه
برو بخواب أخوی

بابا داشتم اذیتت میکردم.
جوش نیار،الکی خونتو کثیف نکن
شما فکر کنم زودتر باید برید بخوابید(زود عصبانی میشیا)
شب خوش

آشنا جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 05:37

سلام
صبح بخیر
عصبانی نشدم خداروشکر
دیگه مجبوریم برای تاثیرگذاری سخن 2تا شکل عصبانی بگذاریم
وگرنه غلط بکنم برا استادم عصبانی بشم!دلگیر میشم اما عصبانی شدن هم زمان و مکان داره!برای هرچیزی که نباید...
التماس دعا
یاحق

علیکم سلام
وقت شما بخیر
خب الحمدلله که در حد شکلکه.
بازم این جمله غ گفتید که
بابا اینقدر از دستم دلگیر نباشیدگناه دارم.
محتاج به دعا هستیم.

آشنا یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:10

سلام
وقت شما بخیر
ببخشید
راجع ب دلگیری!نمیشه!اما سعی خواهم کرد
بیخیال
شیفت دیشب خوب بود؟!!!!
دسترسی راحت به اینترنت ندارم.احتمال توان پاسخگویی کم هست!

علیکم سلام
خواهش میکنم.
سعی تون رو بکنید.
بازم رفتید رو دنده بیخیال که
آمار ما رو هم دارید دیگهجای شما خالی
اشکالی نداره خودتون رو به زجمت نندازید.میخواید از الان خداحافظی کنید

آشنا یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:30

بیخیال نشیم ، چه کنیم؟!!!!!
دیگه دیگه!ما اینیم دیگه!
فقط گفتم که درجریان باشید!
شما احتمالا" خسته اید لطفا" تشریف ببرید استراحت کنید

آره دیگه بالاخره یه پروژه ای رو ما باید اجرا کنید.
زیادی امار منو نداشته باشید به نفعتون نیست
دست شما درد نکنه.درست حدس زدید.
شب خوبی داشته باشید.
یاعلی

آشنا یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:38

وایسا ببینم
چرا ؟(آمار...)

جوش بازم نیار آخرشب
از هر لحاظی که فکر کنید

آشنا یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:47

هه هه هه
اونطوری گفتم که فرار نکنید
چشم
اما اگر فکر کردید من آمارتون رو میگیرم100% دراشتباهید
یا اطلاعات دستم میاد یا باتوجه به شرایط حدس میزنم یاخودتون میفرمایید
شب خوش
یازهرا س

هه
مگه فراریم که فرار نکنم
چشمتون بی بلا؛قربان آدم حرف گوش کن
یعنی 100% در اشتباهم
ماشاا... این همه منبع اطلاعاتیمواظب باشید منبع سوراخ نباشه
شب شما هم خوش

زهرا(س) نگهدارتون باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد