چند وقت پیش بود که فکر کنم یک روحانی بالای منبر یک سخرانی کرد که یاد صحبت های این عزیز که فکر کنم حجت الاسلام پناهیان باشه افتادم.
ماجرا برمیگرده به دوران بعد از فتنه که حجت الاسلام پناهیان در سخرانیشون گفتند عزیزان در ماجرای فتنه لشگر کفر با پرچم کفر و لشگر حق با پرچم اسلام و امام حسین(ع) وارد عرصه و میدان شدند و با کمی بصیرت و روشنگری می توان میدان و عرصه رو شناخت.ایشان در ادامه فرمودند که در فتنه آینده دیگر عرصه اینگونه نیست بلکه دشمن و لشگر حق در زیر یک پرچم و آن هم اسلام و امام حسین(ع) حاضر خواهند شد.چون بار پیش مردم شناخته بودند اینها رو و زیر پرچم اسلام و امام حسین(ع) رفتند و آنها اینبار آمدند که فضا را غبار آلود کنند و با پرچم مشترک مردم را به طرف خود بکشانند.
ماجرا از انجا جالب شد که این روحانی در بالای منبر ماجرای اسیدپاشی اخیر را با اتفاقات در سوخته و مادر عزیز عالم قیاس کردند و نمونه های دیگر با ماجرای فشارهای دوران اسارت عمه سادات خانم زینب سلام الله علیها با افرادی که در ماجراهای بعد از اسیدپاشی برایشان پیش آمد و یا خانم رقیه سلام الله علیها را مقایسه کردند که این یک مقیاس واقعا متناقض و متضاد است.البته نه اینکه این بندگان خدا اصلا آدم نیستند بلکه قیاس این افراد با اهل بیت(ع) مشکل داره.ما از اهل بیت خود داریم که در مشکلات و در از دست دادن عزیزان خود برای ارباب بی کفن و اسارت اهل بیت ما بگرید تا گناهان افراد آمرزیده شود.ما عزیزان اهل بیت را نباید اینگونه قیاس کنیم.این است که با بیرق اسلام و امام حسین(ع) دارند وارد میشند و دارن ضربه به ما میزنند.
البته ما از گفتن این جملات ترس داریم که نکند ما نیز گرفتار همچین چیزهایی بشیم و یا در گرفتاری هامون اربابمون رو فراموش کنیم تا خدا به ما گوشزد کنه که تویی که روضه میخوانی دیدی فراموش کردی دیدی نتونستی و فقط حرف زدی و ما از همینجا به او معتصم میشیم و پناه میبریم به او از بلایا و فتنه ها.
گفتم سرت پایین بنداز و زندگیتو بکن ..
به هیچ چیز و هیچ کس کاری نداشته باش
ما بی طرفیم کار به کار کسی نداریم
گفت .. زیارت عاشــورا را خوانده ای؟
دودسته جمله دارد “یا سلام است یا لعن”
جامعه هم دو دسته دارد
“مورد سلام اهل بیت و مورد لعن آنها ”
عاقبت هم دودسته میشوند “بهشت و جهنم” …وسط ندارد
گفتم حتی بی طرف ها …؟؟؟!!!
گفت درزیارت عاشورا جوابت هست
“وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله ..”
امام صادق آن بی طرف هارو هم لعنت کردن …
گفتم زمانه عوض شده موقعیت فرق دارد
گفت بازهم زیارت عاشورا
“وآخــر تابع له علی ذلـــک ”
تاآخر زمان هرکس مثل اینها باشد لعن میشود
قرار نیس که فامیلش یزید باشد
“کل یـــوم عاشـــورا ”
درهرزمـــان حسینـــی به قتلــگاه میرود …
کاروان حـــرکت کــرده …
وهرانسانی به کربلای خودش میرود…
باید تکلیفش با خودش روشن باشد ..
حسینی است یا یزیدی…؟!
گفت ..جامعه ات را نگاه کن اگر صف حسیـــن را پیدا نکردی به مرگ جاهلیت مــــــــردی…!!!
قایقی خواهم ساخت...
خواهم انداخت به دریای دل
قایق، از خشم پر است
و دل از نفرت تکفیری ها
قصه ی فهمیده
باز تکرار کنم؟؟؟
نه، دگر این بار دعوا
بر سر سربند نیست
همه ی سربندها
نام "یا فاطمه" است...
نشود تکرار باز عاشورا
خیمه ها این بار
جایش امن است
علم عباس هم
دست نیکوی گل سر سبد "فاطمه" است
رهبرم «خامنه ای» است
رهبرم سید و اولاد "علی" است
رهبرم أخم کند
به خدا مادرتان
داغ شما می بیند...
حاج همت رفته
کاظمی دیگر نیست
پدر موشک ایران هم رفت
لیک از عالم غیب
باز با ما هستند...
حاج قاسم هم هست
که سلیمانی کرد
همه دنیا را فتح...
همه ی ما هستیم
کور خواندید اگر
باز هم فکر کنید
که علی تنها است...
نامه های بیعت با مسلم
همه اش ایرانیست...
همه با خون خود امضا کردیم
" خاک پای پسر زهراییم..."
باز دنیا انگار
تشنه خون شده است
هوس رویش لاله کرده
دور تا دور ضریح عباس
خون شیعه ز گرفتاری تن خسته شده
وقت آن است که آزاد شود از رگ ها
"رهبرم" أخم نکن
ای به فدای جدت
به خدا إذن دهی
شیعه با خون خودش می شورد
همه ی لشکر کفر
"لبیک یا خامنه ای"
قلّه غربت را حسینبنعلی و یارانش - بزرگوارانی که ما اینطور برایشان سینه میزنیم و اشک میریزیم و آنها را از فرزندان خودمان بیشتر دوست میداریم - پیمودند و فایدهاش این شد که امروز اسلام زنده است؛ و حادثه کربلا، نه فقط در قطعه زمینی کوچک، بلکه در منطقه عظیمی از محیط زیست بشر امروز زنده است.
امام حسین (ع) با همان روح بلند و رحمتی که از جدشان حضرت رسول اکرم(ص) به ارث برده بودند می خواستند عمر سعد را موعظه و نصیحت کنند که اتفاق نیفتد و بلکه عمر سعد پشیمان شود و لشگریانش را بردارد و برود و با پیشنهاد خود عمر سعد امام(ع) پذیرفتند و جلسه ای داشتند و نصیحت اش کردند اما این موعظه و نصیحت نیز اثر نکرد و امام (ع) فرمودند به امید ریاست ری حاضر شدی با من جنگ کنی و من را شهید کنی و امیدوارم از گندم ری نخوری و همانطور هم شد و عمر سعد به ریاست و به این امیدی که بود دست پیدا نکرد. نه جلسه مذاکره بود و نه نشستی که به این عناوین باشد نبود.
* حر ازکفر به حق رسید
اول از همه اینکه حر در لشگر کفر بود که توبه کرد و به جمع عاشورائیان پیوست.نه مثل آقایان در لشگر حق باشی و راه را اشتباه بروی.
* حر هیچگاه به جنگ با امام حسین (ع) برنخواست
یکی از نکاتی که در مورد حر بن یزید ریاحی بسیار روایت شده این است که ایشان پیش از آغاز جنگ ندای یاری فرزند پیامبر را لبیک گفت و به سپاه امام حسین(ع) پیوست. درنتیجه او هیچگاه به جنگ با فرزند علی ابن ابیطالب بلند نشد و هیچ هتک حرمتی به جایگاه ایشان نداشت. ماجرای توبه حضرت حر در تاریخ اینگونه آمده است: «وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا پس از موعظه های بسیار، فریاد برآوردند که: "اما مِنْ مُغیثٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالى؟ اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ (آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باز دارد؟!) بدن "جناب حر" شروع به لرزیدن گرفت و اشک از چشمانش جاری شد. به سمت ابن سعد رفت و با او بگومگویی کرد اما دید که سپاه عهدشکن کوفه، تنها برای جنگ با فرزند زهرای مرضیه(س) به کربلا آمده است. اینگونه بود که به بهانه ای، اسبش را زین کرد و به سمت سپاه امام حسین(ع) به راه افتاد. در حالی که دست بر سر نهاده بود میگفت: "اللَّهُمَّ الَیْکَ انبْتُ فَتُبْ عَلَىَّ فَقَدْ ارْعَبْتُ قُلُوبَ اوْلِیائِکَ وَأوْلادِ بِنْتِ نبِیِّکَ (بار خدایا به سوی تو بازگشتهام، توبه مرا بپذیر که من رعب و وحشت در دل دوستان تو و فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم افکند.) خدمت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) آمد و با حالتی عجیب توضیح داد که هرگز نمی پنداشت این قوم سر جنگ با ایشان داشته است و از غریب کربلا درخواست کرد تا توبه اش را بپذیرد و... (ابن عثم، الفتوح؛ مقتل للخوارزمی و...) اینجا بود که امام حسین(ع) فرمود: خدا توبه ات را می پذیرد...»
مرروی بر ماجرای توبه «حضرت حر» به خوبی نشان می دهد که ایشان نه تنها مسیر خود را تغییر دادند و قصد حضور در سپاه اباعبدالله(ع) را کردند بلکه در این زمینه با عمرسعد نیز به بگومگو پرداخت و پس از آنکه از تغییر مسیر آنها ناامید شد شخصا مسیر توبه را در پیش گرفت و هیچگاه به جنگ با فرزند علی(ع) برنخواست و در رکاب سید الشهدا(ع) به شهادت رسید.
از سوی دیگر ماجرا در قبال سران فتنه کاملا برعکس است. به عبارت دیگر علاوه بر اینکه موسوی و کروبی هیچ تلاشی برای آرام سازی جو جامعه و خاموش شدن اعتراضات انجام نداند بلکه خودشان نیز چندین بار شخصا در جمع معترضین حاضر شده و یا با انتشار بیانیه های آشوب طلبانه در آتش معرکه دمیدند؛ درحالی که از خواص و مسئولین پیشین جمهوری اسلامی بوده و به روند انتخابات و عدم امکان تقلب به خوبی آگاه بودند.
* حر توبه کرد اما سران فتنه...
یکی از نکاتی که به وضوح در مورد سران فتنه به چشم می آید این است که حر بن یزید ریاحی از گناهان خود توبه کرد و امام حسین(ع) نیز توبه او را پذیرفت اما اگر مصادیقی از توبه سران فتنه را سراغ دارید به اطلاع ملت ایران برسانید تا ما نیز در جریان قرار بگیریم!
شواهد حاکی از آن است که نه تنها سران فتنه از کرده خود در سال88 پشیمان نیستند بلکه همچنان و پس از گذشت 5 سال از فتنه88 بر دروغ رسوا شده خود اصرار دارند. این اصرار را می توان در گفتوگوها و صفحات اجتماعی فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سخنان سخنگویان آنها به وضوح مشاهده کرد.
حال چه شده که با این وضعیت ماجرای توبه حرابن ریاحی را به اصرار بر گناه سران فتنه مقایسه می کند؟!
آقا سلام، خوشحالیم که یک بار دیگر توفیق درک حداقل جسمی محرم را داریم.آقا تمام محرم را عزاداری میکنیم به سر و سینه میزنیم،اشک مریزیم،نذری میدهیم،توی مجلست کار میکنیم که حداقل بار دیگر بتوانیم درک حضور پیاده اربعین رو داشته باشیم.آقا ما به شوق پیاده روی اربعین که یک بار دیگر ما را بطلبی محرم را عزاداریم.انشاا.. توفیق زیارت کربلا نصیب تمام افراد بشود.