بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

حضرت فاطمه (س) از دیدگاه روایات

 

موضوع سوم :جنگ و صلح با زهرا (س)، مانند جنگ و صلح با پیامبر و علی و حسنین است

این موضوع که از موضوعهای دیگر مهمتر است، عبارت از این است که حضرت زهرا سلام اللّه علیها، در مقام ولایت شریک امیرالمؤمنین و حسنین است، و « جنگ و یا صلح با فاطمه و دوستی و یا دشمنی نسبت به او » عیناً همانند « حرب و یا سلم با علی و حسنین ، و یا حبّ و یا بغض نسبت به آنان » است.

 زید بن اَرقَم روایت می کند که : « روزی همراه پیامبر اکرم بودیم که وحی نازل شد، و ما منتظر اتمام وحی بودیم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا به شدّت گرم شده بود، و در آن هنگام علی بن ابی طالب و همراه او فاطمه، حسن و حسین سلام اللّه علیهم از راه رسیدند و در سایة دیواری به حال انتظار نشستند تا نزول وحی به پایان رسد و حضرت رسول از حجره بیرون آید. وقتی که پیامبر اکرم از اتاق خارج گردید، نظر مبارکش بر علی و فاطمه و حسنین افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند و ما در حالی که به جای خود ایستاده بودیم، دیدیم که حضرت رسول لباس ( عبای ) خودش را بر بالای سر آنان سایبان کرد، با دست مبارکش از یک طرف عبا گرفته بود، و طرف دیگرش در دست علی بود که در زیر عبا جای داشت. آنگاه پیامبر چنین فرمود:

خدایا، من اینان را دوست می دارم پس تو نیز دوستشان بدار، بار الها، با هر کس که با اینان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتی هستم و هر کس که با این چهار تن بجنگد من نیز با او در جنگ خواهم بود، و این کلمات را سه بار تکرار نمود ».

ابو هریره می گوید: « پیامبر اکرم نظر به سوی علی، فاطمه، حسن و حسین افکند و سپس فرمود: من، با هر کسی که با شما بجنگد در ستیزم؛ و با هر کسی که با شما در سِلم و آشتی باشد من نیز در صلح و صفا هستم ».

بلی، آن انسانی که هرگز کلمه ای، حرفی، حرکتی ـ در هیچ مورد ـ جز به فرمان و اجازة خدا از او صادر نشود، و جز در راه محبّت و رضای پروردگار قدمی برندارد، و پیوسته در گفتار و کردار و در تمام حالاتش، محدود و متعهّد و مقیّد به امر خدا باشد، تنها او شایسته است که پیامبر اکرم صلح با او را، سِلم و آشتی با خودش بداند و جنگ با او را، ستیز با خودش به حساب آورد؛ و کاملاً روشن است که فاطمة زهرا سلام اللّه علیها صاحب آن نفس پاک انسانی، و آنهمه صفات ربّانی، یقیناً باید در شئون ولایت هم ردیف و هم درجه و یکسان با پیامبر اکرم، علی و حسنین علیهم السّلام باشد.

ابن عبّاس گوید : « روزی پیامبر اکرم نشسته بودند و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام نیز حضور داشتند، دعای آن حضرت در میان جمع، چنین بود: بار الها، تو خوب می دانی که اینان خاندان من، و عزیزترین مردم نزد من هستند، پس محبّان و دوستانشان را دوست بدار و با دشمنانشان دشمنی فرما، و یارانشان را اعانت بنما، اینان را از جمیع ناپاکیها پاک و مبرّا بدار، از جمیع گناهان برکنار و مصون و محفوظ نگه دار، و از جانب خود به روح القُدُس تأییدشان فرما ... ».

روایات بسیاری از ائمّة اطهار سلام اللّه علیهم در موارد مختلف نقل شده است که می فرماید: معصومین روحی دارند غیر از روح عموم بشر، که هیچ انسانی در داشتن این روح ـ که در جمیع اخبار آن را روح القُدُس می نامند ـ با آنان هم ردیف نیست.

روح القُدُس همان روحی است که در سایة آن پیامبر اکرم صاحب ولایت است. این همان روح قُدسی است که با داشتن آن، علی سلام اللّه علیه، حضرات امام حسن و امام حسین و امامان دیگر از اولاد امام حسین، بر همة مردم ولایت دارند. این همان روحی است که به تأیید پیامبر اکرم، حضرت صدّیقه سلام اللّه علیها نیز دارندة آن است و با داشتن این روح، آن حضرت هم ولیّة اللّه می باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد