بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی
بصیرت

بصیرت

معارفی،سیاسی

اصلاح بدعتهاى عجیب و خلاف از منظر مقام معظم رهبری

بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کرده‏اند. کارهایى را باب مى‏کنند و رواج مى‏دهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به‏وجود مى‏آید. به‏عنوال مثال، در قدیم‏الایام بین طبقه عوام‏النّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مى‏زدند!

البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کرده‏اند و شنیدم که بعضى افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل مى‏زنند! این چه کارِ غلطى است که بعضى افراد انجام مى‏دهند!؟
قمه‏زدن نیز همین‏طور است. قمه‏زدن هم از کارهاى خلاف است. مى‏دانم عدّه‏اى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمى‏آورد.» خواهند گفت: «شما به قمه‏زدن چه‏کار داشتید؟ عدّه‏اى مى‏زنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمى‏شود در مقابل این کارِ غلط سکوت کرد. اگر به‏گونه‏اى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمه‏زدن را ترویج کردند و هنوز هم مى‏کنند، در زمان حیات مبارک امام رضوان‏اللَّه‏علیه ترویج مى‏کردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مى‏ایستادند. کارِ غلطى است که عدّه‏اى قمه به‏دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را مى‏کنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانه عزادارى است. شما بارها دیده‏اید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مى‏آید، برسروسینه خود مى‏کوبند. این نشانه عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال کجا دیده‏اید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر برمغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه‏زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. علماى سلف دستشان بسته بود و نمى‏توانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعه اسلامىِ برتر، یعنى جامعه محبِ‏ّ اهل‏بیت علیهم‏السّلام که به نام مقدس ولىِّ عصر ارواحنافداه، به نام حسین‏بن‏على علیه‏السّلام و به نام امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به‏عنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بى‏منطق معرفى شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمى‏توانم این مطلب - قمه‏زدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم. اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضى‏ام. این را من جدّاً عرض مى‏کنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دوْرِ هم جمع مى‏شدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمه‏زنى مى‏کردند و کارشان، تظاهر - به این معنا که امروز هست - نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودى انجام مى‏شد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیه‏السّلام، به این معنا راضى نیست. من نمى‏دانم کدام سلیقه‏هایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه انقلابى ما مى‏کنند؟!
اخیراً یک بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست کرده‏اند! بدین ترتیب که وقتى مى‏خواهند قبور مطهّر ائمّه علیهم‏السلام را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد مى‏شوند، روى زمین مى‏خوابند و سینه‏خیز خود را به حرم مى‏رسانند! شما مى‏دانید که قبر مطهّر پیغمبر صلواةاللَّه‏علیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسى‏بن‏جعفر، امام رضا و بقیه ائمّه علیهم‏السّلام را همه مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مى‏کردند. آیا هرگز شنیده‏اید که یک نفر از ائمّه علیهم‏السّلام و یا علما، وقتى مى‏خواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، به‏طور سینه‏خیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مى‏نمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مى‏کردند. اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیت‏اللَّه‏العظمى‏ آقاى بروجردى رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه، آن عالم بزرگ ومجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبه‏بوسى را با این‏که شاید مستحب باشد، منع مى‏کرد. احتمالاً استحبابِ بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبه بوسى، روایت هم وجود دارد. با این‏که این‏کار مستحب است، ایشان مى‏گفتند «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مى‏کنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز، وقتى عدّه‏اى وارد صحن مطهّر على‏بن‏موسى‏الرّضا علیه‏الصّلاةوالسّلام مى‏شوند، خود را به زمین مى‏اندازند و دویست متر راه را به‏طور سینه‏خیز مى‏پیماند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ این‏کار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه‏کسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مى‏دهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.
دین، منطقى است. اسلام، منطقى است و منطقى‏ترین بخش اسلام، تفسیرى است که شیعه از اسلام دارد؛ تفسیرى قوى. متکلّمین شیعه، هر یک در زمان خود، مثل خورشید تابناکى مى‏درخشیدند و کسى نمى‏توانست به آنها بگوید «شما منطقتان ضعیف است.» این متکلّمین، چه از زمان ائمه علیهم‏السّلام - مثل «مؤمن طاق» و «هشام‏بن‏حکم» - چه بعد از ائمّه، علیهم‏السلام - مثل «بنى‏نوبخت» و «شیخ‏مفید» - و چه در زمانهاى بعد - مثل مرحوم «علامه‏حلّى» - فراوان بوده‏اند. ما اهل منطق و استدلالیم. شما ببینید درباره مباحث مربوط به شیعه، چه کتب استدلالىِ قوى‏اى نوشته شده است! کتابهاى مرحوم «شرف‏الدّین» و نیز «الغدیرِ» مرحوم «علاّمه‏امینى» در زمان ما، سرتاپا استدلال، بتون‏آرمه و مستحکم است. تشیّع این است یا مطالب و موضوعاتى که نه فقط استدلال ندارد، بلکه «اشبه‏شى‏ءبالخرافه» است؟! چرا اینها را وارد مى‏کنند؟! این خطر بزرگى است که در عالم دین و معارف دینى، مرزداران عقیده باید متوجّهش باشند.
عرض کردم: عدّه‏اى وقتى این حرف را بشنوند، مطمئناً از روى دلسوزى خواهند گفت «خوب بود فلانى این حرف را امروز نمى‏زد.» نه؛ من بایستى این حرف را مى‏زدم. من باید این حرف را بزنم. بنده مسؤولیتم بیشتر از دیگران است. البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار، خط شکنى بود که هرجا انحرافى در نکته‏اى مشاهده مى‏کرد، با کمال قدرت و بدون هیچ ملاحظه‏اى، بیان مى‏فرمود. اگر این بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار مى‏بود یا به این رواج مى‏رسید، بلاشک مى‏گفت. البته عدّه‏اى هم که به این مسائل دل بسته‏اند، متاذّى خواهند شد که چرا فلانى به موضوع مورد علاقه ما این‏طور بى‏محبّتى کرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بى‏غرضى هستند؛ اما اشتباه مى‏کنند. وظیفه بزرگى که آقایان روحانیون و علما، در هر بخش و هرجا که هستید، باید برعهده داشته باشید، همانهاست که عرض شد. مجلس عزاى حسین علیه‏الصّلاةوالسّلام، مجلسى است که باید منشأ معرفت باشد؛ محل جوشش آن سه ویژگى که عرض کردیم باشد.

بیانات مقام معظم رهبرى‏ در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویر احمد» در آستانه ماه محرّم‏ 73/3/17

نظرات 1 + ارسال نظر
کاروان عشق دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:39 http://caravaneshgh.ir/

جشنواره وبلاگ نویسی کاروان عشق
11 تا 26 آذر90
http://caravaneshgh.ir/

با عرض پوزش علاقمند به شرکت در مسابقه وبلاگ نویسی بودم ولی شرایط لازم را نداشتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد