ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال بهوجود مىآید. بهعنوال مثال، در قدیمالایام بین طبقه عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند!
البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کردهاند و شنیدم که بعضى افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل مىزنند! این چه کارِ غلطى است که بعضى افراد انجام مىدهند!؟
قمهزدن نیز همینطور است. قمهزدن هم از کارهاى خلاف است. مىدانم عدّهاى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمىآورد.» خواهند گفت: «شما به قمهزدن چهکار داشتید؟ عدّهاى مىزنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمىشود در مقابل این کارِ غلط سکوت کرد. اگر بهگونهاى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمهزدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام رضواناللَّهعلیه ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. کارِ غلطى است که عدّهاى قمه بهدست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را مىکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانه عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، برسروسینه خود مىکوبند. این نشانه عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر برمغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمهزدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعه اسلامىِ برتر، یعنى جامعه محبِّ اهلبیت علیهمالسّلام که به نام مقدس ولىِّ عصر ارواحنافداه، به نام حسینبنعلى علیهالسّلام و به نام امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، بهعنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق معرفى شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمىتوانم این مطلب - قمهزدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم. اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضىام. این را من جدّاً عرض مىکنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دوْرِ هم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر - به این معنا که امروز هست - نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودى انجام مىشد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیهالسّلام، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه انقلابى ما مىکنند؟!
اخیراً یک بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست کردهاند! بدین ترتیب که وقتى مىخواهند قبور مطهّر ائمّه علیهمالسلام را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد مىشوند، روى زمین مىخوابند و سینهخیز خود را به حرم مىرسانند! شما مىدانید که قبر مطهّر پیغمبر صلواةاللَّهعلیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسىبنجعفر، امام رضا و بقیه ائمّه علیهمالسّلام را همه مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىکردند. آیا هرگز شنیدهاید که یک نفر از ائمّه علیهمالسّلام و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، بهطور سینهخیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىکردند. اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیتاللَّهالعظمى آقاى بروجردى رضواناللَّهتعالىعلیه، آن عالم بزرگ ومجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبهبوسى را با اینکه شاید مستحب باشد، منع مىکرد. احتمالاً استحبابِ بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبه بوسى، روایت هم وجود دارد. با اینکه اینکار مستحب است، ایشان مىگفتند «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مىکنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز، وقتى عدّهاى وارد صحن مطهّر علىبنموسىالرّضا علیهالصّلاةوالسّلام مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را بهطور سینهخیز مىپیماند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ اینکار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چهکسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مىدهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.
دین، منطقى است. اسلام، منطقى است و منطقىترین بخش اسلام، تفسیرى است که شیعه از اسلام دارد؛ تفسیرى قوى. متکلّمین شیعه، هر یک در زمان خود، مثل خورشید تابناکى مىدرخشیدند و کسى نمىتوانست به آنها بگوید «شما منطقتان ضعیف است.» این متکلّمین، چه از زمان ائمه علیهمالسّلام - مثل «مؤمن طاق» و «هشامبنحکم» - چه بعد از ائمّه، علیهمالسلام - مثل «بنىنوبخت» و «شیخمفید» - و چه در زمانهاى بعد - مثل مرحوم «علامهحلّى» - فراوان بودهاند. ما اهل منطق و استدلالیم. شما ببینید درباره مباحث مربوط به شیعه، چه کتب استدلالىِ قوىاى نوشته شده است! کتابهاى مرحوم «شرفالدّین» و نیز «الغدیرِ» مرحوم «علاّمهامینى» در زمان ما، سرتاپا استدلال، بتونآرمه و مستحکم است. تشیّع این است یا مطالب و موضوعاتى که نه فقط استدلال ندارد، بلکه «اشبهشىءبالخرافه» است؟! چرا اینها را وارد مىکنند؟! این خطر بزرگى است که در عالم دین و معارف دینى، مرزداران عقیده باید متوجّهش باشند.
عرض کردم: عدّهاى وقتى این حرف را بشنوند، مطمئناً از روى دلسوزى خواهند گفت «خوب بود فلانى این حرف را امروز نمىزد.» نه؛ من بایستى این حرف را مىزدم. من باید این حرف را بزنم. بنده مسؤولیتم بیشتر از دیگران است. البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار، خط شکنى بود که هرجا انحرافى در نکتهاى مشاهده مىکرد، با کمال قدرت و بدون هیچ ملاحظهاى، بیان مىفرمود. اگر این بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار مىبود یا به این رواج مىرسید، بلاشک مىگفت. البته عدّهاى هم که به این مسائل دل بستهاند، متاذّى خواهند شد که چرا فلانى به موضوع مورد علاقه ما اینطور بىمحبّتى کرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بىغرضى هستند؛ اما اشتباه مىکنند. وظیفه بزرگى که آقایان روحانیون و علما، در هر بخش و هرجا که هستید، باید برعهده داشته باشید، همانهاست که عرض شد. مجلس عزاى حسین علیهالصّلاةوالسّلام، مجلسى است که باید منشأ معرفت باشد؛ محل جوشش آن سه ویژگى که عرض کردیم باشد.
جشنواره وبلاگ نویسی کاروان عشق
11 تا 26 آذر90
http://caravaneshgh.ir/
با عرض پوزش علاقمند به شرکت در مسابقه وبلاگ نویسی بودم ولی شرایط لازم را نداشتم.